دوستی به من زنگ زد و ازمن خواست تا چند کتاب خوب به او معرفی کنم بدلیل صمیمتی که با او داشتم از او پرسیدم برای چه هدف این کتاب رای میخری چون می دونستم کتابخانه ای خوبی داره و کتابهایی که می خواست تا من معرفی کنم در زمینه ای بود که مطمئن بودم اصلا علاقه نداره پس ازش پرسیدم چطور کتابی ذا میخواهی هدیه بدهی که خود علاقه نداری مگر نه اینکه بهتر چیزی که خودت دوست داری رو به دیگری پیشنهاد یا هدیه بدی

  دوستم خندید و گفت من بهترین کتابی که هدیه گرفتم موضوعی داشت که تا بحال نه بهش علاقه داشتم نه بهش حتی فکر کردم وقتی به من داد  من گزاشتن کنار چون روانشاسی بود اما اسمش جالب بود واسم.پرسیدم اسمش چی بود گفت بهترین کتابی که هدیه گرفتم و با خنده بیشتر ادامه داد منم دنبال کتابی می گردم که بتونم تلافی کنم

واسه همین برای خرید کتاب به شما زنگ زدم و منم دیدم چه مسئولیی نسبتا سنگینی گردن من است

من مشاور شمام برای خرید کتاب اما توروخدا کتابهای سخت سخنت نخواهید