پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتاب ادبی

و شامل کتب ادبی و دانلود کتاب در زمینه ادبیات و تاریخ ادبیات

....................................................................................................

دانلود کتاب ماسه ها و حماسه ها اثر کارو دردریان

 

 

من بر حسب ساختمان گذشته های زندگیم بر حسب آنچه زندگی بمن آموخته است. یکی از ملیونها و ده ها ملیون انسان آشتی ناپذیر این زمانم... و برحسب احتیاجم بادامه زندگی - علی رغم همه رنجها و شکنجه های روحی بوست کم لطفی سی و پنج خزانی که در حسرت لطف يك بهار بزندگی ناهموار شود هموار کرده ام انهمه هر چه در این قرن پر آشوب سیاه مست در بیکران این خاکی سرای خاک آفریدگان آسمان پرست میگذرد، خیلی چیزها میدانم : میدانم که در قرن ماه سرنوشت همه خواستهای انسانی سرنوشت همه آرزوها و تلاشهای انانی، تلك سرفه سپیده دم تفنگها است....

میدانم که قرن ما تفریحگاه موقت آشتیهای بلاتکلیف در متن خستگی زائیده از تایم سیستماتیک جنگهاست.... میدانم که قرن ها قرن انقلاب رنگها، قرن حکومت نیرنگهاست... اینها را ـ و خیلی چیزهای دیگر را - میدانم و با علم باین قبیل حقایق انکار ناپذیر است که احساس میکنم : ناقوسها، سرا بر آشیان و فلک آشنای كلیا را تا سر حد يك تعظیم غیرارادی به آستان زمین ، خم کرده اند ... شیون مدام شبانه ناقوسها قرب عزای مرگه عزیزان از دست رفته را تا پوچی یا هیچ تفاوت از بین برده است ..... مي آتشین شکوفه بهار نسل بیگناه فردا در خزانزدگی ایده آل سر گردان نسل کو کار دیروز پرپر شده است ...

قلب آسمان را شکوه پنهانی ملیونها قربانی سوداگران مرگه ، با فلك سوز ماتمی جاودانی، آکنده است ..... عدا در پهنه کران نا پدید افلاک، بر غم دوزخی شور ارواح سرور شیاطین، بطور شکننده ای از نامردی و ستمکاری و خونخواری بندگان احمق خود، شرمنده است ... پشت گورستانها را سنگینی اند و عبار سلبها، در هم شکسته است ..... و بشريت ـ به مفهوم وسیع کلمه - خسته است ..... ....

و این گناه من نیست که در قرنی اینچنین سرسام آفرین بدنیا آمده ام .... ... این گناه من نیست که در آثار من در خیابانهای گرد آلود و مسموم، کوچه پس کوچه های تنگه و تاريك بن بسنهای غربت زده و محروم و کلیه های درودیوار شکسته و محکوم آثار من همه هرچه هست سیل سرتك وعبده است در حسرت آنچه نیست .... و فریاد (نیست) است. برغم آنچه هـ هست ... م برای من هیچ جالب توجه نیست که سرد مداران شعر و ادب دنیای کهن، ساره انکها و فریادهای مرا : آثار مرا - و اصولا خود مرا (اثری) قابل بحث میدانند یا نه ... هیچ جالب توجه نیست ....

قدر مسلم آنکه ـ من برغم در بودگان عروض بدوش قافیه دوش پنبه بگوش نمیتوانی کم لطفی سی و پنج خزانی که در حسرت لطف يك بهار بزندگی ناهموار خود هموار کرده ام ان همه هر چه در این قرن پر آشوب سیاه مست در بیکران این خاکی سرای خاک آفریدگان آسمان پرست میگذرد، خیلی چیزها میدانم : میدانم که در قرن ما، سرنوشت همه خواستهای انسانی، سرنوشت همه آرزوها و تلاشهای انساني، تك سرقه سپیده دم تفنگهاست....

میدانم که قرن ما، تفریحگاه موقت آشتیهای بلاتکلیف در متن خستگی نامیده از تایم سیستماتیک جنگهاست... میدانم که قرن ها قرن انقلاب رنگها، قرن حکومت نیرنگهاست.... اینها را - وخیلی چیزهای دیگر را - میدانم و با علم باین قبیل حقایق انکار ناپذیر است که احساس میکنم : ناقوسها، سرا بر آشیان و فلک آشنای كلیا را تا سر حد يك تعظیم غیرارادی به آستان زمین ، خم کرده اند . في شیون مدام شبانه ناقوسها قرب عزای مرگ عزیزان از دست رفته را تا پوچی با هیچ تفاوت از بین برده است ..... آتشین شکوفه بهار نسل بیگناه فردا در خزا نزدگی ایده آل سرگردان نسل کی کار دیروز پر پر شده است ... قلب آسمان راه شکوه پنهانی ملیونها قربانی سوداگران مرگه ، با فلك سوز ماتمی جاودانی آکنده است .....

عدا در پهنه کران تا پدیدا فلاک، بر غم دوزخی شود ارواح مرور شیاطین، بطور شکننده ای از نامردی و ستمکاری و خونخواری بندگان احمق خود، شرمنده است... پشت گورستانها را سنگینی اند و هبار سلیها، درهم شکسته است. .... و بشریت ـ به مفهوم وسیع کلمه - خسته است ..... .... و این گناه من نیست که در قرنی اینچنین سرسام آفرین بدنیا آمده ام .... ... این گناه من نیست که در آثار من در خیابان های گرد آلود و مسموم، کوچه پس کوچه های تنگه و تاريك بن بستهای غربت زده و محروم و کلیه های درودیوار شکسته و محکوم آثار من همه هر چه هست، سپل سرتك رمیده است، در حسرت آنچه نیست ....

 

برای خرید کتاب ماسه ها و حماسه ها  نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

دانلود کتاب افسانه های اپرا اثر حسن شهباز

 

 

اپرا و آنچه که امروز به عنوان هنر اپرا خوانده می شود تا آنجا که تاریخ شهادت می دهد زادگاهش سرزمین هنر پرور ایتالیا بوده است و تقریباً از اواخر قرن شانزدهم میلادی بوجود آمد اما اگر غرض بازی به روی صحنه، همراه با ساز و آواز باشد، قدمت آن تا پنج قرن پیش از میلاد مسیح به دوران سوفوکل و ه آشیل و سایر منظومه سرایان و نمایشنامه نویسان تراژيك يونان باستان می رسد.

در آن هنگام بازی هنرمندان نیز همراه با سازهای بادی وزهی بوده است و گاهی عده ای بطور جمعی روی سن به خواندن آواز می پرداختند. در حقیقت این اصل کلی و مسلم همیشه بر بشر هویدا بود که موسیقی و درام در صورتی که با یکدیگر همراه گردد بهتر می تواند به دل بیننده اثر بگذارد، وای قرنهای متمادی به طول انجامید تا آدمی به خوبی درک کرد که آواز و موسیقی و بازی با هم میتواند شالوده هنری را بریزد که خود يك رشته جدا ومدون از هنر گردد و فصلی درخشان و جاویدان در عالم جمال و کمال انسانی پدید آورد.

هنر اپرا از بدو پیدایش خود تا امروز مثل بسیاری دیگر از رشته های ذوقی، شامل يك دوره د انقلابی، و بعداً تحول تدریجی بوده که دورانش روی میرفته متجاوز از سیصد سال به طول انجامید اپرا در حقیقت مولود طغیانی است که در آغاز قرن شانزدهم برضد داستانهای آهنگ دار و نامفهوم و پیچیده و « چند صدایی» داستان سرایان ایتالیا در آن قرن صورت گرفت و بتقدم این کار هنرمندی به نام وجا کو پوپری در ایرای دفته بود که وی برای نخستین بار، آواز انفرادی را در این اثر خود جایگزین آوازهای عاشقانه جمعی کرد.

نفوذ این طغیان و و خروج از مألوف که بزودی از شمال ایتالیا به سایر نقاط اروپا نیز سرایت کرد باعث شد (و یا لااقل محرك آن شد که دیگران هم این شیوه را تقلید کنند و در این راه گام بردارند در انگلستان در آغاز قرن هفدهم مصادف با دوران سلطنت جیمز اول و چار از اول نمایشهای درباری که در حقیقت نوعی بازیهای «تمثیلی» مفصل و پرکار بوده و احتیاج به سخنوری و رجزخوانی داشت و یا نوعی لال بازی که همراه با قطعاتی موسیقی حادثه ای بود تغییر کرد و مبدل به صحنه های با آواز انفرادی شد.

در سال ۱۶۱۷، نیکلالانیره كه يك هنرمند ایتالیایی الاصل انگلیسی بوده در انگلستان نوعی نمایش «ماسك ۶ تهیه کرد که مبنای آن بر داستان «بن جونسون» ۷ شاعر و درام نویس مشهور انگلیسی بود و آهنگ آنرا خود وی ساخته بود. در این اثر لانیر آواز انفرادی را جایگزین شیوه سابق کرد. اثر این روش گرچه موقتی بود ولی همین پیشقدم شدن او سبب گردید که آهنگسازان و رهبران دیگری د. شیوه اپرا نظیر هنری پورسل ۸ ظهور کند. در آلمان اولین اثر نفوذ و تأثیر موسیقی ایتالیا در حدود سال ۱۶۲۷ در شهر درسدن به ظهور رسید. در این سرزمین و در همین دوران هنرمندی به نام دهاینریش شوتز ۹ که تحصیلات موسیقی خود را در و نیز کرده بود آهنگهایی جهت اشعار «دفته» (که مبنای ایرای پری نیز قرار گرفته بود) پدید آورد. اپرا به سبك ایتالیایی بود و مانند انگلستان اثر و نفوذش چندان دیر نپایید ولی پایه تحول عظیمی را گذاشت.

در فرانسه تحول اپرا بشیوه دیگری صورت گرفت بخاطر دلبستگی و تعصب زیادی که مردم نسبت به درام داشتند به آسانی حاضر به قبول شیوه ایرای ایتالیایی نبودند، آنها به روش خود به توطئه داستان و نوع بازی بیش از هرچیز اهمیت می گذاشتند. تأثیر ابرا تاحدی در اواسط سده هفدهم به وسیله هنرمندی به نام ژان با بتيست لولی ۱۰ آغاز شد که از قضا اهل فلورانس بود و همچنین بخاطر نفوذ فرهنگستان پادشاهی موزیك كه تحت حمایت لوبی چهاردهم تأسیس یافته بود جنبشی پیدا کرد. با وجود این فرانسه تا دوران انقلاب در مقابل نفوذا برای ایتالیایی مقاومت ورزید. در اواخر سده هفدهم ایرای ایتالیایی در انگلستان و آلمان نضح می یافت و در فرانسه هم اندکی تقلید میشد خوانندگانی از ایتالیا بسراسر ممالك اروپا سفر کرده و شیوه اپرای ایتالیائی را رواج میدادند.

این عصر را می توان دعصر طلایی اپرا نامید برای اینکه اپرا در این دوره تحت نفوذ آهنگسازانی نظیر «الساندرو اسکارلاتی بیشتر از آن جهت تنظیم میشد که آهنگ و صدای خواننده به گوش بیننده برسد و دیگر به موضوع داستان و اندیشه اینکه تماشاگر سرگرم شود توجه نمیشد. برای نمونه میتوان ایرای «پومپئو» ۱۲ اثر اسکارلاتی و «ارفتوه ۱۳ اثر «كلوك» را نام برد که در آنها این منظور کاملا مشهود است. در ایرای دار فلو» به تمام جهات یعنی هنر آواز و زیبایی موضوع وجذبه آهنگ هر سه توجه شده است. پس از گلوك پیشرفت هنر ایران دچار نهضت جدید رمانتيك گردید و با وقوع انقلاب کبیر فرانسه تمایلات سیاسی نیز داخل آن شد و رفته رفته جنبه ملیت ووطن خواهی نیز به شیوه رمانتيك آن نفوذ پیدا کرد.

در همین دوران بود که توابع بزرگی در عالم موسیقی مانند موتارت، بتهوون میبرنور، روسینی دونیزتی و دوبره ظهور کردند و آنگاه در منتهی الیه قوس صعودی رمانتيك آهنگسازان توانا و عالیقدری نظیر واگنر و وردی اپرا را به اوج عظمت خود رساندند. وجود این هنرمندان بزرگ بود که اپرا قام بسیار شامخی را در عالم هنر احراز کرد و در حقیقت میتوان گفت که در اروپای غربی اپرا در آن زمان به والاترین مرحله تکامل خود رسید. هنر ایرای روسیه تا نیمه دوم قرن هجده هیچ تغییری نیافت.

در سالهای بین، ۱۷۵۰ تا ۱۸۰۰ میلادی بود که شیوه ایتالیایی اپرا به مسکو و سن پطرزبورگ راه یافت. آغاز شیوه ایرای روسی را تقریباً میتوان از قرن نوزده و با ظهور شاهکار آهنگساز ،روسی «میکاییل گلینگاه ۱۹ به نام « يك نوع زندگی برای تزاره نامید. این اثر را کلینکا در سال ۱۸۳۶ تقدیم دوستداران هنر کرد تازه توجه مردم هنر دوست روسیه به شیوه نوین اپرا آشنا شده بود که پنج نابغه روسی، یعنی موسود گسکی ریمسکی کورساکف، الکساندر بورودین مزار کویی و میلی بالاكيريف ظهور کردند و آن روح ملیت و وطن خواهی را که در آغاز در آثار گلوك پدیدارشد رواج دادند.

سعی این هنرمندان در این بود که حتی المقدور از نفوذ شیوه ایرایی ایتالیا جلوگیری کنند و به آثار خود رنگ زیبایی محلی بدهند و در آثار خویش منحصراً آهنگهای بومی و ملودیهای روسی به کار برند. باید به این نکته توجه کرد که هر نوع پیش آمد بزرگ و حوادث اساسی زندگی بشری در اروپا و سرزمین زادوواد ایر از نواحی اطراف، در نوع و شیوه و موضوع اپرا تأثیر به سزا داشته است و بهمین سیب طی ادوار مختلف با ظهور حوادث و سوانح گوناگون خط سیر ر آن تغییر کرده است.

مثلا درو نانی ۱۶ که در تاریخ حیات و تمدن بشری دوره خاصی را شامل است انگیزه های نیرومندی را در ذوق انسانی به وجود آورد که در نتیجه باعث پدید آمدن اپرا گردید. رونسانی از سال ۱۳۵۳ آغاز گردید از دوره ای که ترکها قسطنطنیه را تصرف کردند. قریب یازده قرن بود که این شهر مرکز فرمانروایی مسیحیت شرق بود و در همین دیار دانشمندان و حکماء و فلاسفه و هنرمندان ،یونانی نهال دانش و حکمت و فلسفه و حتر را درخت باروری ساخته و به ثمر رسانده بودند.

با تسلط ترکها بر این منطقه و پدید آمدن حکومت عثمانی این عده هر يك به گوشه ای از جهان پناه برده و متفرق شدند. نزدیکترین کشوری که سلامت و امنیت آنها در آنجا تا حدی تأمین بود ایتالیا بود و از همین رو، زیده این حکما و دانشمندان و هنرمندان بدانجا گریختند به همین جهت ایتالیا مهد رونسانس و در حقیقت کانون تجمع بزرگان عصر گردید.

 

 

برای خرید کتاب افسانه های اپرا نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

دانلود کتاب قافله سالار سخن : پرویز ناتل خانلری

 

 

 هنر، آئینه زمان است. شاید به همین سبب نیز آثار بزرگ هنری نمودار چهره روزگار خویش اند این سخن در مورد بوف کور نیز صدق میکند. اعتقاد به اینکه تنها هنگامی میتوان این اثر را دریافت که زمان پیدایش آن را بررسی کرد سخنی بجاست. اما واقعیت دیگری را نیز نباید فراموش کرد: بوف کور آفریده ذهن نویسنده درون گرانی است که تنها از بیداد روزگار شکوه نمی کرد، بلکه از شور بختی بشر به طور کلی و از ناتوانی انسان هنرمند بویژه رنج میبرد. بوف کور بازتاب این سرخوردگی است. از ویژگی هانی که برای بوف کور برشمرده اند یکی هم ابهامی است که در آن است. اما آیا این خصوصیت از ارزش آن می کاهد؟ به اعتقاد من نه! آيا هيچ انسان هوشمندی به عنوان نمونه - کافکا را به ب خلق فضاهای تیره و وهم آلود در نوشته هایش ملامت میکند؟ هتر، آزاد است.

اگر تعیین کردن مسیر برای آن دلیل ناآگاهی نباشد، دست کو نشانه ساده دلی است اثری مانند بوف کور با تمام ابهام تیرگی نا پیراستگی های زبانی و عیبهای کوچکی که در آن است، نه تنها شاهکار هدایت بلکه ژرفترین اثر داستانی در ادبیات امروز ایران است.

من حتى میخواهم گامی فراتر ریم و ادعا کنم که سال ها پیش از آنکه کامو، بکت و یونسکو ادبیات پوچی) را بنیان نهند هدایت نمونه درخشانی از آن را در بوف کور ارائه کرده بود. در داستان خواب گونه هدایت از ناتوانی سرگشتگی و تنهائی انسان سخن گفته می شود. از این رو برای ما تعبیراتی نظیر بیگانه (کامو) و نای نهی دلهره انگیز ( سارتر) حرفهای تازه ای نیستند هدایت خیلی پیشتر از متفکران هوشمند باختری به انسان و سرنوشت او اندیشیده و نتیجه آن را در اثر بزرگ خود منعکس کرده بود. در دیده او تلاش آدمی در این جهان تلاش موری است که در طاسی لغزان گرفتار آمده و راهی برای رهایی ندارد. .

از نظر موضوع بوف کور نه تنها یک داستان ایرانی، بلکه یک زمان جهانی است. در اینجا هدایت از دردهائی سخن میگوید که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می پرانده (حسن (۹) این دردها تنها مختص انسان شرقی نیست، بشریت به آن متلاست. بوف کور شرح داستانی است که راوی و مخاطب آن یکی است. به سخن دیگر موضوع اصلی کتاب توصیف شکاف هراس انگیزی است که بین این دو موجود - بین گوینده و شنونده - فاصله انداخته است می فقط برای سایه خودم می نویسم که جلو چراغ به دیوار افتاده است.

باید خودم را بهش معرفی بکنم». (ص ۱۰) یا در جایی دیگر وابی احساس دیرزمانی در می پیدا شده بود که زنده زنده تجربه می شود نه تنها حسمه، بلکه روحیه همسته با قلم متناقص بود...» (ص ۱۷) اما آیا بوف کور تنها یک تک گویه بلند و ملال آور است؟ داستان را اندکی دقیق تر میخوانیم: است چیزی که پس از مرور نخست توجه خواننده را جلب میکند سادگی متن اما آنچه وی را به تعشق وا میدارد غرابت رویدادها، صحنه ها، شخصیت ها و به طور کلی فضای داستان است.

در اینجا گوینده، داستان خود را که ضمناً آشفته نیز به نظر میآید برای سایه اش تعریف میکند. همین! اما این سایه چیست که ظاهرا روی دیوار افتاده اما در اصل بر صفحه ضمیر خود او نقش بسته است؟ اگر این پرسش را استثنائاً نه از ادیبان که برای هر مشکلی غالباً راه حلی مهم تر از خود آن نشان میدهند بلکه از روان شناسان کنیم، پاسخی روشن دریافت خواهیم کرد روان ناهشیار اور اما روان ناهشیار چیست و رابطه آن با روایتگر داستان کدام است؟

 

 

برای خرید کتاب قافله سالار سخن نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

دانلود کتاب تاریخ یمینی اثر ابونصر محمد بن عبدالجبار عتبی ترجمه ابوالشرف ناصح بن ظفر بن سعد جرفادقانی

 

 

محمد عتبی از لغت و ادبیات عرب و فقه و حدیث و تفسیر و منطق و کلام بهره واقی بافت ، کتاب کریم را با فرادات دهگاه حفظ کرد و در تاریخ و سیر دید، از خرمن آزمایش خوشه ها بر گرفته تا سزاوار دولت و شایان عزت و رفت گردید. جوان رازی که طراوتی با لطافت و بافتی بی نهایت داشته و پس از احوال و استفادی که برایش پیش آمد، در بخارا فریار امیر رضی ابوالقاسم نوح بن منصور حنین پادشاه سامانی راه و جاد بافته ، رئیس برید نیشابور شده و سالی چند هم صاحب ديوان رسائل عماد الدولة ابو علی محمد بن محمد ممجور امیر و سپهسالار خراسان بود.

و امار امثال الرمال تفاوت لدى المجد حتى عند الف واحد علی آزاد مردی فرزانه و مدین و فروان و خویشتن دار و بلند هند و گشاده روی و خوشی محصر و مجلس آرا و بدنه گوی بود؟ با مردم نیکوکار و در دوستی وفا داره در فضل و دانش بشاتی که شمس الحالي ابو الحسن قابوس بن وشمگیر بن زیار  ۱ مردادتان ، یا ، سربازان مغرب گلپایگان است.

آن زیاد از خاندانهانی بردگی و اصیل ایران و دارای صفات برجسته ایرانی که مردانگی و نیکی و جنگاوریست بوده اند. اگر روزگار با پادشاهان این سلسله باری میکرد دار العلاقة بداد را میگرفت و در و شگرد دد بار سامانی را تهیه میکردند.

پادشاه گرگان و میل و ابرستان چون از مؤيد الدول أبو النصر بوية ديني شكست خوره و بهرامان انشاد صحبت ولی موانست میبافت ہے نبی در بیان مطالب ادبی و شواهد تاریخی حسن تعبیر و نکته متحیهایی داشت که گذارش دلیه بر میشود ، مطابق نجو و الفات و اعمار و اخبار حرب واقف و در بیشتر علوم متبحر بود، صاحب نظر دقیق و اهل تیز و تحقیق در فصاحت و بلاغت مشار اليه بالبنان طبعت از فضل گلستان هنر اویش از لطف بوستان هنر تا خواجه بزرگ ابوالحسن علی در بخارا بر دست صدارت مشکی بود محسن کیایت روق ملك و طراوت دولت ساما بی را بقرار اصل باز برده، بساط محل و رافت بگسترد و آبی بروی کار آورد.

و در آنروز گذر از او محتشم تر میان اهل قلم کسی نبود. شی غلامان با نوای طالق خام خوانده را که از منزل خود منو به سرای پادشاهی بود برشهای پیایی از یکی در آوردند، و جانش را که حشاشة مكرمت بود بر باد دادند و ابو مین رستك بكل من جفر جامی در رناه وی گفت : س از کشته شدن روزی ها پر باشه : ابو طی ممجور و فاق بر نوح بن منصور الرووعه یکی شهاب الدولة مارون معروف بغرا خان پادشاه ترکستان را بگرفتن ماوراء النهر میخواند و دیگری فخر الدوله علی دیلمی را برگشودن خرامان تعریف میکرد. سرانجام انوار عمل و هل رأفت ابو منصور ناصر الدین سکنگان بر سر خراسانیان گسترده شد. و موادق فتنه و دوایی محنت امام حرث بین او منقطع گفت محمد علی چون دید که دولت آل سامان بیابان رسیده، ایام اعمال تاجداران این سلسله سیری شده و امارات ادبار از هر سو ظاهر گشته است و در مصاحبت سبکتکین سار الملك ترین رفت و دیوان رسالت آن پادشاه جمال وی و خواب ابو الفتح على من محمد بن العبرت بنلی (۲) آراسته گشت و منشات ایشان بسان چن پیراسته . - بست از بلاد سگستان است و ابو الفتح بستی از شعراء نوالنسانین ایران بوده، بیشتر اصحاب به جان و علماء بیان در مصنعان خود بکماش استشهاد کرده اند، حكمه حكيمانه او را زيادة الحرة في دنياء الصان و ربعه اير بعض العبور فران ادباء باید از بر داشته باشند . علی از مفاخر عهد در توان است ، كان إماماً في علوم ششی ابو النصر علی در تون سخن و شتون اسب می آمد ایران بوده، از هر دانشی هره اللى اندوخته و از هر دفتر طرفه الى اشباعی کرده، على واقر وفضلی متکاثر و محاوره ای اندوه فرسا داشته ، ریاست انشاء در ایران و عراق بدو منتهی گشته ، رقمه منشانش را چون کافه زیر با قطار میبرد نامه ایست در اهداء البشر غير ما تقرب به الاسافر إلى الأكابر ما واقل شكل الحال و قام مقام المال، وقد بنت بتعمل هندي : ان لم يكن في قيم الأشياء خطر، الله في قم الاعتداء إلى والعمل و النصر اخوان والأقبال والقبول فرينان والشيخ أجمل من ان يرى ابطال العال ، ورة الألباني می پرسيد: يا شيخ : ما تقول في الكرب و ولی در اجلا در پاسخش مصراع را مروة : اطعمه ان لم يكن كرى لي . مرصدر دولت سلطان اور بولی بین دولت ابو القاسم آفتاب علوت امین ماند محمود پادشاه جهان ریاست رستان که ناحیه پهناوریست پرست و بسیار کند و آبادان میان بادگیس مفرش شد. ابوالحسن نوی والی کنج رستاق که بری فرعون طبیعت بوده در باره او معاینها میکرده است. با اینکه رای صوابنای مواجه بزرگ فس الكفاة ابو القاسم احمد بن الحسن سیستمی، که وزیری مانه او در پیش تحت هیچ پادشاهی نبود، التضا میکرد که محمد علی مقله امور سلطانی باشد و شاه و وزیر عریب اصحاب الفراش را در حق وی مسرع و مقبول نمیداشتند، آزاد مردان در نداده گفته محلی دارم، امال من در دستگاه دولت بسیار و رخت خوا متن یار - تبدیل عکس به متن فارسی,

سته در نیشابور توطن گرید، و بسمت ادیات و علوم اقبال کرد و با سره بتحقيق وتصنيف وتأليف مشغول شد. مکرر میگفت ا عل السلطان كاله مام و الخارج يؤثر المعول و الداخل برتر الخروج ، چون پس از در هر شغلی قال عزل است واجب نکند خود را در معرض مخافت و تعرض هزار آفت در آوردن ، آدمی با به آرزوهای دور و دراز داشته بالله، هر چه میدان خواهتها و تمايلات کمتر باشه زندگانی او آرامتر و سعادت نزدیکتر خواهد بود ، آنچه بر ز عارف دنیا بیفزا به از کماله خود فرو کاسته است.

نیشابور در آن روزگار کرسی کشور خراسان و شهری آباد و خوشی هوا و پر جمعیت در دامنه جنوبی کوه بینالود، ترویت رود فارود رمان ، مرکز تعلیمات حالیہ اسلامی و مدری علوم و مرجع مستمدین هر مرز و بوم و مجمع علماه بافی و جایگاه تریلی نونی و اهل حاله بوده در در و شكوه على نظير مدينة السلام داد و دمشق و قرطبه. سده پنجم مصر تمدن شرق بوده و در همه افطار اسلامی مخصوصاً خراسان و ماوراء النهر بازی علم و امب روتی را داشته است به در بیشتر بالا و مشاعل فروزان دانش و مردان رخشان بود، بویژه نیشابور که در انواع علوم و معارف و اقسام فنون و مایع آشتی با طراوت و گلستانی شاداب بود ، معداین و شهاء و عرفاء و ادباء و شعراء و ریاضی دانان و حکما، بزرگ از آنجا برخاسته اند جری که بیشتر بنشر و توسعه دانش کمک میکرد کتابخانه های عمومی و خصوصی و معاون مخطوطات گرابهای مدارس و مساجد بود. فیلسوف شريق مسجد الحق عرف الله ابوعلي حسين بن سينا تنوع کتب کتابخانه پادشاهان سامانی را در بخارا که معادن براهر خریده و لانی عید بوده است چنین وصف میکند و بعلت دارا ذات بيوت العربية والشعر كثيرة في كل استادیق و في آخر الله، و كذلك في و طلبت ما استجد اليه . و ما كنت رأيته من قبل ، ولا رايت ايضا من بعد .

علی مویشابور از مطالة و دمنه كتابخانه ها استفاده ه در کتب میشد و نجوم میدید و توسن طبع را معلوم طبعی و ریاضی ریاضت میکرد، طبعی بخواندن طوائف و اقوام را قالب ذکر جبال در افراد حرام التواريخ والحب : و خواص افتاد و صوت سخنانی در افطار اسلامی رفت و سرایش مرجع از باب کمال و میداد.