پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتاب داستان خارجی

انواع داستان های خارجی  به صورت کاملا رایگان با دانلود سریع

دانلود کتاب فلسفه در اتاق خواب اثر مارکی دو ساد ترجمه علی طباخیان

 

روز خوبی است، دوست من. و موسیودولمانسی کجاست؟
شوالیه ـــ به زودي خواهد رسید، سر ساعت چهار. ما تا قبل از ساعت هفت شام
نخواهیم خورد. پس همانطور که می بینی دبراي مصاحبت وقت زیادي خواهیم داشت.
مادام دو سن آنژـــ میدانی، برادر عزیزم،من کم کم نسبت به کنجکاويام و تمام
نقشه هاي زشت و وقیحانه ايکه براي امروز برنامه ریزي کرده ایم کمی بدگمان شده ام.
شوالیه،شما در آزاد گذاشتن من افراط کردهاید، واقعا ً که چنین است. هرچه سعی میکنم
معقولتر باشم،ای نذهن نفری نشده ي من هیجانزده تر وافسارگسیخته تر میشود ـــ و
همه ي چیزهایی که در اختیار من گذاشته ایدتنها مرا فاسدتر میکند...در بیس تو شش
سالگی من باید زن متین و عاقلتري باشم ولی همچنان چیزي نیستم جز هرزه ترین ِ زنان
... آه، ذهنم مشغول است دوست من؛ بعید میدانم بتوانید تصور کنید که چه فکرهایی در
ذهن میپرورانم و چه چیزهایی دوست دارم انجام دهم. گمان میکنم اگر خودم را به زنان
محدود کنم، رفتارم بهتر شود...؛ اگر هوسهایم بر جنس خودم متمرکز میبود. آنگاه دیگر
براي هوسهاي شمالهلهنمیزدم: هوسهاي ناب شمادوست من؛ هرچه بیشتر به
لذتهایی که میخواهم خودم را از آنها محروم کنم فکر میکنم، تخیلاتم بیشتر تحریک
میشوند. اما متوجه شده ام که صحبت از قید و بند براي نفس کسی چون من که براي
هرزگی و فسق و فجور به دنیا آمده مضحک است ـــامیال شدید و بی پروافورا ً آنها را
ازمیان میبرد.دریککلام،عزیزم،من موجوديدوزیستم:من عاشق همه چیزم، همه
کس، هرچهباشد، هرچه مرا سرگرم کند؛ دوست دارم همه چیز را در هم آمیزم ـــاما
بایدبپذیریدشوالیه،آیاایناوج هرزگسارينیستکه آرزويشناختن ایندولمانسی
غریب را داشته باشمکه در تمام زندگیاش،طبق گفتهي شما،نتوانسته است زنیرا مطابق
باموازینعرفیبچشد؟دولمانسیاین لواط کار لاقید،نه تنها جنس خودش را میپرستد
بلکه هرگز تسلیمجنس ما نمیشودمگر وقتیکه ما راضیشویمآن زیباییهاي محبوبی
را که او عادتا ً هنگام معاشرت با مرداناز آنها استفاده میکنددر اختیارشبگذاریم.به
من بگو، شوالیه،اگر فانتزيمن عجیبنیست!منخواهان آنم کهگانیمید1
جدیدي براي
این مشتري باشم،میخواهماز ذائقههایش،از هرزگیهایشلذت ببرم، میخواهمقربانی
خطاهاي او شوم.و تا کنون، و این را شما خوب میدانید دوست من، که من تنها خودم را
در اختیار شما قرار دادهام؛و از روي رضایت نیز چند تن از خدمتکارانم که براي استفاده
از من به این طریق اجیر شدهاند و تنها براي منفعت خودشان پذیرفتهاند.

 

برای خرید کتاب فلسفه در اتاق خواب نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

دانلود کتاب راسپوتین اثر پرنس ژولین ترجمه منوچهر مطیعی

 اگر خوانندگان عزیز بخاطر داشته باشند در شماره 203 دوره جدید آسیای جوان مقاله جالبی تحت عنوان آخرین عشق راسپوتین انتشار دادیم.
این مقاله که یک تذکر مختصر از موضوعی تاریخی و بسیار با اهمیت بود چنان مورد استقبال خوانندگان اسیای جوان در اطراف و اکناف کشور واقع گردید که در طی دو هفته اخیر صدها نامه تشویق امیز و اصل و همین امر سبب شد که با زحمات زیاد و مخارج گزاف یک نسخه از مجلات کتاب بجناب انقراض را با پست هوایی تحصیل و اقدام بترجمه و انتشار ان بنماییم.
همانطوریکه در مقاله 203 نیز تذکر داده شد پرنس ژولین پسر عموی نیکلای دوم اخرین امپراطور روسیه تزاری که در نهایت تنگدستی در پاریس زندگی میکرد اقدام بانتشار این کتاب که مجموعه ای از خاطرات خود او و نامه هایب خواهرش پرنس نادیا و یادداشتهای خصوصی شخصی بنام ژاکو.بسکی بود نمود.
این کتاب در کشورهای اروپا و اکریکا مخصوصا ممالک فرانسوی زبان جهان با اهمیبت تلقی گردید و انطور مورد استقبال واقع شد که بفوریت بزبان انگلیسی و اسپانیولی نیز ترجمه شد و هفده میلیون نسخه از ان طی دو ماه اول انتشار بفروش رفت ذو چون این استقبال بی نظیر پیش بینی نشده بود دو مرتبه تجدید چاپ شد.

پرنسس ژولین که در این اواخر حتی برای پرداخت کرایه یک اطاق کوچک و بدون مبل خود نیز ناتوان بود با فروش امتیاز ان کتاب ثروت قابل توجهی بدست اورد و از تنگدستنی رهایی یافت و ردیف متولیان درجه اول فرانسه درامد.
استقبال بی سابقه ایکه مردم از این کالی بعمل اورند تنها مولود یک چیز بود و ان این بود که عموم خوانندگان از روی نام مولف و مدارک و مقدمه مختصری بران نگاشته بود میفهمند که تمام مضامین و مطالب ان از روی نهایت دقت تهیه شده است

 

برای خرید کتاب راسپوتین منوچهر مطیعی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید

دانلود کتاب سه داستان کوتاه از ادگار آلن پو ترجمه علی طباخیان

 

چندسال پیش،با کشتی نسبتا ً خوبی به نام"ایندپندنس"که توسط کاپیتان هاردی هدایت میشد، تصمیم گرفتم ازچارلستون کارولینای جنوبی به نیویورک بروم.

قرار بود اگر آب و هوا مناسب باشد،پانزدهم ماه ( ژوئن ) با کشتیحرکت کنیم؛ من روز چهاردهم ماه سوار کشتی شدم تا سر و سامانی به اتامبدهم. متوجه شدم که قرار است تعداد زیادی مسافر داشته باشیم،و تا آنجا که من فهمیدم، تعداد بانوان بیش از حد معمول بود.

در لیست مسافران، چندتایی نام آشنا به چشم میخورد، از آشنایان و دوستان من، همچنین متوجه شدم که آقای کورنلیوسوایت،هنرمند جوانی که دوستی خوبی با او داشتم نیز، جزومسافران است. او یکی از همکلسیهای من دردانشگاه سی بود،جایی که ما زمان زیادی را با یکدیگر میگذراندیم.

خلق و خوی او به نوابغ شباهت داشت، که این خلق و خو باانسان گریزی،حساسیت و شور و شوق ترکیب شده بود. در کناراین صفات،گرمترین وخالصترین قلبی را نیز که تا به حال در قفسهی سینهی انسانی تپیده است، اضافه کنید.

 

برای خرید کتاب سه داستان کوتاه از ادگار آلن پو نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

دانلود کتاب گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد ترجمه کریم امامی

 یکشنبه صبح که ناقوس کلیسای دهکده های کنار ساحل به صدا در می اید جهان و دلبران جهان به خانه گتسبی برمی گشتند و روی چمنش خندان می درخشیدند.
دختر خانم ها لابلای کوکتل ها و گل هایش می لولیدند و می گفتند : قاچاق مشروب می کنه.یه دفعه آدم کشته همون کسی رو که فهمیده بود برادر زاده فون هیندنبورگ و پسر عموزاده شیطونه. جونی بی زحمت یه دونه گل سرخ بچین بده من یه چکه اخر هم بریز تو اون جام بلور.
یک بار در حاشیه های سفید برنامه حرکت قطارها اسم کسانی را که در ان تابستان به خانه گتسبی امدند نوشتم.
حالا دیگر این برنامه کهنه شده و تاهای ان از هم گسیخته است بالای ان نوشته اند: این برنامه از پنجم ژوئیه 1922 معتبر است اما هنوز نام های رنگ پریده را می توانم بخوانم و اینها بهتر از کلی گویی من می می توانند تصویری از کسانی که مهمان نوازی گتسبی را می پذیرفتند و بدین ترتیب خراجی پنهان به صورت بی اطلاعی مطلق از چند و چون احوال او به وی می پرداختند به شما بدهند.
از ایست اگ بنابراین چستر بکرها می امدند و لیچ ها و ادمی به اسم بنسن که او را از دانشگاه می شناختم.و دکتر وبستر سیوت که تابستان پیش در مین غرق شد.و هورن بیم ها و ویلی ولترها و تمام افراد خانواده ای که بلاک بک نام داشتند و همیشه در یک گوشه جمع می شدند و هرکس نزدیک شان می شد مثل بز دماغ شان را برایش بالا می گرفتند .
ایمی ها و کریستی ها و ادگار بیور که شایع است موی سرش یک بعد از ظهر زمستان بی هیچ دلیل یکباره سفید است.
کلارنس اندایو یادم می اید ساکن ایست اگ بود.
فقط یک بار امد شلوار گلف سفید پوشیده بود. و توی باغ با مردک بی کاره ای به نام اتی دعوا کرد. از جاهای دورتر لانگ ایلند چیدل ها می امدند و او ار.پی. شردرها و استون وال جکسن.
سنل سه روز پیش از ان که زندان برود انجا بود و روی اتومبیل گرد ریگی گتسبی چنان مست ایستاده بود که دست راستش زیر اتومبیل بانو

 

برای خرید کتاب گتسبی بزرگ برای خرید نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.