مترجم این اثر در پیشگفتار کتاب آورده است:
دنیای رازآمیز استوره در مکان و زمان جاری ست و خاستگاه هایی بجز باورهای مردم ندارد. همین باورها، چه خرافی و چه منطقی، پیوندی بین تفکر استوره ای و تفکر منطقی و عقلانی دارند. مضمون عقلانی ذهن انسان، در طی سده ها، او را به موجودی خردمند و اندیشه ورز تبدیل کرده، مفاهیم عقلی را به عنوان وسیله ای برای شناخت خود به کار برده و در عین حال از تفکر استوره ای نگسسته است. کریستین سن در این کتاب با استناد به متون اوستایی و پهلوی، که در آن ها نامی از کاوه برده نشده است، و با کنار هم نهادن و سنجش روایت های تاریخ نگاران عرب، ایرانی و شاهنامه ی فردوسی، کاوه را شخصیتی کهن نمی داند. به نوشته ی او، افسانه ی کاوه آهنگر در دوره ی ساسانی به وجود آمده و به سرعت مورد توجه مردم قرار گرفته است. و چنان محبوبیتی  یافته که یکی از هفت خاندان نجبا که دارای مقام های موروثی بلند پایه ای بودند - یعنی خاندان قارن، که حتی در دوره ی اشکانیان نیز نقشی داشتند و سوخرا پهلوان قدرتمند دوره ی قباد نیز  از آنان بوده - کاوه را از خاندان خود می داند. در حالی که، مردی که می بایست نام خود را به درفش معروف دوره ی ساسانی - درفش کاویان داده باشد، در واقع، نام خود را از درفش ملی دارد. و درفش کاویان نه فقط درفش کاوه نیست و نامش از او نگرفته است، بلکه به احتمال زیاد از دوره ی پادشاهان پارتی پیدا شده و احتمالا ایشان آن را از وطن شمالی شان آورده بوده اند.  آیا کاوه ساخته و پرداخته ی افسانه پردازان است؟ آیا فردوسی ، آن پیر خرد ، که به قول شادروان شاهرخ مسکوب هنوز هم صدای گرمش گاه گاه این جا و آن جا در خانه ای و قهوه خانه ای شنیده می شود... و پیوندش را با ما نگسسته، سرایشگر آرزوهای بی کران ما نبوده؟ بی تردید چنین است، زیرا روایت کاوه به هر دوره ای تعلق داشته باشد، خواه داستان باشد یا استوره، کاوه خواه غنی باشد یا فقیر، چه حقیقت و چه واقعیت، روایتش همان قدر زنده بوده، و هست و خواهد بود که خود فردوسی. زیرا فردوسی و پهلوانانش از جنگ ها، حمله ها و ویرانی ها سر بر آورده، بی گزند از گذر زمان، جاودانگی یافته ، هنوز بر سر مهر و پیوند در اندیشه و آرزوهای مردم سرزمین ما جای دارند. و شاید این راز سرزمین ما، مردم ما و افسانه های ماست. ولی تاریخ است، آن چنان که آرزو می شد

برای خرید کتاب کاوه اهنگر و درفش کاویانی

روی لینک ابی کلیک نمایید