پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

معرفی نمایشنامه

 معرفی نمایشنامه

در این قفسه با معرفی نمایشنامه های برتر ایرانی و خارجی می پردازیم به معرفی کتاب سینمایی و کتاب های نمایشی و شما می توانید برای خرید کتاب سینما و تئاتر اینجا کلیک نمایید

 

معرفی نمایشنامه شک-جان پاتریک شنلی-ترجمه محمد منعم


نمایشنامه شک در سال ۲۰۰۴ نوشته شده و در سال ۲۰۰۵ جایزه های پولیتزر و تونی را از آن خود کرده است.

جالب است بدانید این نمایشنامه را رومن پولانسکی کارگردان نام آور سینما اواخر سال ۲۰۰۶ در پاریس و در بعد در آوریل ۲۰۰۷ در ورشو به صحنه برده است.

بن برنتلی منتقد تاتر نیویورک تایمز شک را یکی از ۱۰ نمایشنامه برتر سال دانسته است و از آن به عنوان نمایشنامه‌ای باشکوه یاد کرده است.

جان پاتریک شنلی در سال ۲۰۰۸ نمایشنامه شک را به فیلمنامه تبدیل و خودش ان را با بازی مریل استریپ در نقش خواهر آلویسیوس و فیلیپ سیمور هافمن در نقش پدر فلین برای پرده سینما کارگردانی کرد.
جان پاتریک شنلی سال ۱۹۵۰ در محله برانکس شهر نیویورک متولد شد و در کودکی از کودکستان سنت هلنا اخراج شد.

معرفی کتاب هزار افسان کجاست؟-بهرام بیضایی

هزار افسان کجاست پاره دوم پژوهش ریشه یابی درخت کهن است. در این کتاب که خواه یا ناخواه ریشه در ریشه یابی درخت کهن دارد کوشش شده با همه پیوستگی به آن در خود بسنده کند و از آن بی‌نیاز باشد و با این همه هرچند هر دو گویای یک نگره اند این برای کسانی که آن را خوانده‌اند بسیار گفته ها دارد که در آن نیست و برای آنها که آن را نخوانده‌اند به سود تر خواهد بود اگر آن نیز خوانده شود که این یک را پایه است.
به گفته بهرام بیضایی او می‌بایست یک برگی درباره آنچه گمان می کرده است ریشه داستان بنیادین هزار و یک شب است بنویسد برای چاپ در بر نوشت نمایش شب هزار و یکم که داشت برای اجرای همگانی تمرین می شد، که نه این فرصت پیش آمد و نه آن نوشتنی در یک برگ جا شد و آن یک برگ سپس تر که به آن پرداخت، شد ریشه یابی درخت کهن؛ کتابی که از نگرانی پربرگ تر شدنش و درگیری با کارهای دیگر بسیاری از گوشه های آن را فرو گذاشت و بسیاری را فشرد و از برخی یادداشت ها در گذشت و به آن میان چیزی نزدیک به ده پیوست. در آغاز ۱۳۸۴ مدیر نشر فرزان از از بیضایی که می کوشید خود را از بند این گره رهاند دوستانه خواست چون گامی در ارزیابی پژوهش های هزار و یک شب در یکی از نشست های فرهنگی ماهانه اش سخن بگوید، اگر ریشه یابی درخت کهن گسترش یافته نوشته یک برگی برای بر نوشت یک نمایش است، هزار افسان کجاست گسترش یافته این سخنرانی بیست و پنجم آبان ماه ۱۳۸۴ است که در چنان زمان اندک جای نمی گرفت.
نگره‌ای که نخست در نمایشنامه هزار و یک شب آمد و سپس در این دو نامه می آید جرقه ای است که در سالیان جوانی با خواندن بررسی‌های پرسش آور این آن که تنها تکرارشان به آنها حقانیت می‌بخشید در سر او گذشت. در نیمه دوم ۱۳۸۲ بیضایی که به گفته خودش پژوهش را سالها بود بی آنکه او را رها کند رها کرده بود در برابر دوباره گویی این نگره ها از روی حافظه ریشه یابی درخت کهن را نخست نوشت و سپس در جستجوی سندها برآمد؛ هزار افسان کجاست که آن نیز بر همین شیوه نگاشته و سپس با سند ها پرداخته شد نه از ده پیوست پیش گفته را در بافتی که از شکافتن نگره‌های پیشین و تنیدن نگره پیشنهادی اوست می آورد. پیداست که این دریافته اوست و عقیده دارد می‌تواند واپسین گفته نباشد؛ او می‌گویند: بسیارند که بر این چیزها بیافزایند یا در آن گمان‌ها برند و کاش یاری بخت ام که پر بی راه نرفته باشم. قول نمی دهم که این پژوهش به پایان رسیده باشد ای بسا که من رد دیگری بیابم یا شما بر اسناد دیگری دست یابید و یا شاید روزی هزار افسان خود سر از خاک برآورد و سخن گوید.

ساموئل بکت درام نویس و شاعر بزرگ ایرلندی درسیزده آوریل هزارونهصدوشش در دوبلن متولد شد.تریبا اغلب آثار خود را در ابتدا به زبان فرانسه می نوشت بعد خودش به انگلیسی ترجمه می کرد.آثار او عبارتند از مورفی،وات،مالوی،مالون می میرد،و بی نام است.شهرت او بیشتر برای نمایشنامه های اوست.در انتظار گودو و آخر بازی.دیگر نمایشنامه های او عبارتند از: آخرین نوار کراپ،روزهای خوش،همه ...افتادگان و
بکت بنیانگذار سبک نمایشنامه نویسی معروف به پوچی است.شخصیت های نمایشنامه های او همواره در رنجند.
جستجوی هویت و شخصیت بشر موضوع اصلی آثار اوست.بشر موجودی گمنام و در دنیایی پر از دام هایی گشوده است و همین تولید هراس و وحشت می کند.آسمان تهی است و روی زمین آدم هایی می لولند که آدم نیستند.زندگی روی زمین چون بیابانی است که در آن لاشه کاروان روزهای گذشته و آینده تل انبار می شود.تنها اطمینان و یقین مرگ است.اما مرگ نیز "آخرین بازی" پوچی است.
در آثار بکت نفوذ استریندبرگ،کافکا،جیمز جویس،همچنین نقاشی های کاندینسکی،موندریان و به خصوص مجسمه های آلبرتو ژیاکومتی دیده می شود.اغلب کاراکترهای بکت شبیه مجسمه های ژیاکومتی و آدم .های شعر "انسان های تهی" ت.اس الیوت هستند
بکت در سال هزارونهصدوشصت ونه برنده جایزه ادبی نوبل شد.او در سال هزارونهصدوهشتادونه درگذشت.

درباره ی کتاب نمایشنامه آخر بازی

.بکت،نام نمایشنامه آخر بازی را از بازی شطرنج گرفته است.البته نمایشنامه راجع به پایان بازی شطرنج نیست.اما وضع پایان بازی در شطرنج مقایسه ای است با پایان بازی زندگی.

پایان در آغاز است با این وجود ادامه می دهیم

اخر بازی

 

داستان اخر بازی مثل داستان های دیگر بکت در فضای ناپایدار و نامتعادل خالی از حس و شور،کاملا در موقعیت های انتزاعی می گذرد.پیرمردی احتمالا کور فلج و ناتوان،روی ویلچر با دختری که احتمالا مستخدم خونه زاد اوست در فضایی سرد با پنجره های در گوشه های اتاق در فاصله ی نامتعارف از زمین باهم گفتگو می کنند.از هیچ.بی سر و ته و ناامید.همراه پیرمرد و پیرزنی در بشکه ای در دار در اتاق
در "آخر بازی" هیچ اتفاقی نم افتد و این هیچ است که اهمیت دارد.
گریه کن،گریه کن برای هیچ
فقط برای اینکه نخندی

آرتور میلر زاده-هفده اکتبر هزارونهصدوپانزده-درگذشت-ده فوریه دوهزاروپنج- نمایش نویس و نویسنده ی آمریکایی است که آثار مهمی در نمایشنامه نویسی مدرن دارد.و همپای داعیه داران تئاتر معاصر و مدرن جهان چون بکت،برشت،تنسی ویلیامز و یونسکو و ..مهم ترین اثرش که اولین تراژدی مدرن جهان است،کتاب مرگ فروشنده را عرضه می کند.او همچنین برای ازدواج کوتاه مدتش با مرلین مونرو شهرت دارد.

درباره ی کتاب مرگ فروشنده

نمایشنامه مرگ فروشنده را در سال ۱۹۴۹در دو روز نوشت و بعدها اظهار داشت که:"فکر نمی کردم مرگ فروشنده انقدر معروف شود."
او با "مرگ فروشنده" جایزه ی پولیتزر را از آن خود کرد.نمایشنامه فاجعه ی زندگی مردی است که به گفته ی نویسنده "بر نیروهای زندگی نظارت و اختیاری ندارد."

Death of a Salesman Persian Cover

داستان تاملی بر زندگی انسانهایی است که تنها وقتی مطرح هستند که سود می رسانند و سپس در خلا رها می شوند.خانه ی او در حصار دیوارهای بلند آسمان خراش ها به زندگی می ماند که زندگی در آن جریان ندارد.ولی او به رغم از دست دادن پشتوانه مادی زندگی اش می کوشد که ثابت کند وجود دارد و زندگی می کند.او به خاطراتش متوسل می شود و سعی می کند با مرور گذشته به چراهای زندگی اش پی ببرد.ولی بیشتر به رویا فرو میرود و بیهوده به دیگران دل می بندد.تضاد میان واقعیت و آرزوهای او بسیار است.تضادها به روشنی در صحنه های نمایشنامه نشان داده می شود.