.جی دی سلینجر به رغم محدودیتش در مضمون و نیز در شگرد داستان نویسی،جالب ترین داستان نویس معاصر امریکاست

راز گیرایی هنر او هنوز کشف نشده است.از دهه ی بیست قرن بیستم،یعنی دوران ارنست همینگوی و اسکات فیتز جرالد،هیچ نویسنده ای چون سلینجر علاقه همگان را در امریکا جلب نکرده و چون او بر قله های شهرت دست نیافته است.

.آثاری چون ناتور دشت که پس انتشار آن قهرمان داستان مدتی امریکا را تکان داد.و جهانی شد. همچنان ماندگار

سلینجر تنها نویسنده ی پس از جنگ در آمریکاست که آثارش مورد استقبال همگان قرار گرفته.این استقبال نوعی عقب نشینی ادبی از آثار نویسندگان بزرگی چون هرمان ملویل،هنری جیمز و ویلیام فاکنر است زیرا که آدم های سلینجر بیشتر درونگرایانی هستند که خواننده به آسانی می تواند تصویر خود و معاصران خود را در آینه ی آنها بازشناسد

سلینجر در عین حال به تقابل کودکی و بزرگسالی دست می زند،به تقابل بی گناهی و پلیدی،امید و نومیدی و حقیقت و دغلکاری.مواجهه ی فساد آدم ها و ادراک کودک موضوعی بکر در داستان نویسی امروز است.این کودک که هم ربانی دغلکاری ماست،و هم نجات دهنده،با چشمان نگران خود در اکثر داستان های سلینجر حضور دارد.

نه داستان سلینجر که حکایت تنهایی در آزادی است،یکی از ده کتاب کلاسیک مدرن جهان شمرده شده است.

کتاب دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم،نه داستان کوتاه که داستان اول آن "یک روز خوش برای موزماهی" مقدمه ای بر رمان "تیرهای سقف را بالا بگذارید،نجاران و سیمور" خود نویسنده است

ترجمه احمد گلشیری بر این کتاب در بازار موجود است

Deltangihaye Naghashe 48.