پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

بیگانه

موجود
150,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب رمان

کتاب بیگانه اثر آلبر کامو
توضیحات

کتاب بیگانه اثر آلبر کامو

این کتاب روایت مردی است که از زندگی ناامید شده است و نگاه متفاوتی به وقایع اطراف خود دارد که در ادامه فردی را به قتل میرساند و در زندان منتظر اعدام است.

قصه کتاب به دو بخش تقسیم میشود در بخش آغازین مرسو به مراسم دفن کردن مادرش میرود اما هیچ حسی نسبت به این موضوع ندارد و انگار این قضیه هیچ اهمیتی برایش ندارد و قصه با به تصویر کشیدن روزهای آینده رمان ادامه پیدا میکند مرسو به عنوان کسی که اصلا اراده ای برای پیشرفت ندارد نشان داده میشود و با هیچ کس رابطه عاطفی برقرار نمیکند و یک فرد بی تفاوت نسبت به همه چیز است و نتیجه این بی تفاوتی را در زندگی خود مشاهده میکند و اینگونه زندگی را میگذراند و چون با عادت های ثابتی زندگی میکند خوشحال است‌

.بعدا اتفاقاتی پیش می آید که مرسو یک قتل انجام میدهد به قسمت محاکمه مرسو میرسیم و در این قسمت مرسو نخستین بار متوجه پیامدهای برخورد سرد با دیگران و بی تفاوتی میشود.از آغاز تا پایان کتاب متن هایی دیده میشود که بیانگر این است که مرسو به هیچ موضوعی اهمیت نمیدهد.

قسمت اول کتاب اتفاقاتی رخ میدهد که تعجب برانگیز نیستند اما هنگام مطالعه قسمت دوم متوجه میشوید که همه آن اتفاقات در دادگاه علیه خودش استفاده میشود و این موجب جذابیت داستان است.قسمت هایی از متن کتاب(میگفت من کارهای عجیب و غریب انجام میدهم و علت اینکه به من علاقمند شده است همین است و احتمال این وجود دارد که روزی از من بدش بیاید.

اینکه چیزی بگوییم که راست نیست لزوما دروغ گفتن نیست دروغ گفتن گفتن چیزی بیش از واقعیت است و درباره قلب گفتن چیزی بیشتر از آنی باشد که حس میکنیم همه انسانها این کار را انجام میدهند تا زندگی لذت بخش تر شود خوشحالی انسان از اینکه بقیه را مجبور میکند که به حرف هایش گوش بدهند زیاد ادامه ندارد.مسئله دیگر مربوط به سیگار بود وقتی که به زندان رفتم کمربند،بند کفش،کراوات،و هرچیزی را که در جیب داشتم وسیگارهایم را تحویل دادم.

یکدفعه درخواست کردم سیگارهایم را پس بدهند ولی موافقت نشد اوایل خیلی دشوار بود و این قضیه خیلی اذیتم میکرد دلیل اینکه چرا از سیگار کشیدن منع شده بودم را نمیفهمیدم چون به کسی آسیبی نمیرساند اما بعدا متوجه شدم که این منع شدن نیز قسمتی از مجازات من است و سعی کردم که به این موضوع عادت کنم و دیگر سیگار کشیدن به منزله تنبیه نبود.

زمانی که روزهای آغازین زندانی شدن را میگذراندم این خیلی دشوار بود که مثل یک انسان آزاد فکر میکردم برای مثال ناگهان تمایل پیدا میکردم که به دریا بروم هنگامی که صدای موج را تصور میکردم به زمان حال برمیگشتم ومیدیدم در یک اتاق کوچک محبوس هستم.ولی این اوضاع زیاد طول نکشید چون مدتی بعد من هم مثل سایر زندانی ها فکر میکردم و فقط موضوعاتی مثل دیدن وکیل،و رفتن به حیاط در ذهنم بود).

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.