کتاب جوان خام اثر فئودور داستایوفسكی
رمان جوان خام اثری از فئودور داستایوفسکی موضوع امید بخشی که داستان با آن آغاز می گیرد، یعنی تلاش های نوجوان خام و بی تجربه پسری برای اینکه در قلب پدرش، به نام ورسیلوف که او را ظالمانه رها کرده است، جایی برای خود بیابد، به شیوه یی جالب و کاملاً تازه که همیشه به نظر می رسد داستایوسکی قادر است آن را در رابطه با رویدادهای زمان کودکی و نوجوانی به خوبی بپروراند نوشته شده است. رمان جوان خام روحی معصوم در نظرم بود که احتمال وحشتناک تباه شدن را حس کرده بود و به « تصادفی بودن » و بی اهمیت بودن خود نفرت می ورزید . نفرتش از روح هنوز پاکی بر می خاست که آگاهانه شرارت را در اندیشه هایش نگه می داشت و در قلبش می پروراند و در رویاهای نا آرام و پنهانی اما گستاخانه اش عذاب می کشید . بالطبع همه چیز را به قدرتش و منطقش و حتی مهمتر به خداوند مربوط می کرد. اینها همه از « نارسی » و « خامی» جامعه بر میخیزند.