کتاب گرترود نوشته هرمان هسه ترجمه شهلا حمزاوی
هر گاه زندگيم را قاطعانه مورد توجه قرار مي دهم روي هم رفته آن را شاد نمي يابم. اما با وجود اين و به رغم تمامي اشتباهايي كه مر تكب شده ام، واقعا نمي توانم آن را ناشاد و اندوهبار هم بنامم روي هم رفته خيلي احمقانه است كه درباره شادي و خوشبختي و نا شادي و اندوه زندگي سخن بگويم،زيرا به نظر من چنين مي نمايد كه نمي توانم روز هاي ناشاد و اندوهبار زندگيم را با روزهاي شادي آورم عوض كنم. هر گاه انساني در زندگيش به مر حله اي رسيده باشد كه بديهيات را با متانت و خونسردي تمام بپذيرد و آنگاه كه طعم خوبيها و بديها را كاملا و بي چون و چرا چشيده باشد و همگام و هم دوش زندگي بيرونيش يك وجود دروني بسيار واقعي و كاملا غير اتفاقي يا تصادفي براي خود به وجود بياورد در آن صورت زندگيم را پوچ و بي ارزش نخواهم يافت ....