کتاب اراده قدرت اثر فردریش نیچه
کتاب بسیار جالب اراده قدرت ؛ كه نيچه از آن سخن ميگويد و به معنايي و به عبارتي، همان كشش به قدرت يا كشش به سوي نيرو ميباشد، در همه پديدههاي هستي و جامعه جاري و ساري است: در طبيعت در سياست، در هنر، در وظايفالاعضا و زيستشناسي انسان. اگر هم چنين نباشد، نيچه ميخواهد كه چنين باشد، يعني كه آدمي در هر چيز قدرت را بجويد و بخواهد. اين اراده يا كشش معطوف به قدرت، با قدرتطلبي پيشپاافتاده و رايج ميان سياستبازان و دنياپرستان يكي نيست، بل برابر نهاد - آنتيتز مقهوريت و حقارت و سرسپردگي و توسريخوري است. از همينروست كه نيچه به جاي مدح و ستايش مردم و تودهها يا ناتوانان و از پادرافتادگان، يا حتي همدردي و دلسوزي نسبت به آنان، به سرزنش و حتي خوارشماري ايشان ميپردازد. " /> ...نيچه در ۲۳ سالگي به خدمت نظام براي جنگ فرانسه و پروس فرا خواندهشد، در سرباز خانه به عنوان يك سوار كار ماهر شناخته ميشود: در اينجا بود كه نخستين بار فهميدم كه اراده زندگي برتر و نيرومند تر در مفهوم ناچيز نبرد براي زندگي نيست، بلكه در اراده جنگ اراده قدرت و اراده مافوق قدرت است! در ماه مارس ۱۸۶۸ بدليل مجروحيت، تربيت نظاميش پايان يافت و درنتيجه به عنوان پرستار در پشت جبهه گماشته شد. نيچه از بيست و چهار سالگي (يعني درسال ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۹بمدت ده سال)به استادي كرسي واژه شناسي Philology كلاسيك در دانشگاه بازل و به عنوان آموزگار زبان يوناني در دبيرستان منصوب ميشود. در ۲۳مارس مدرك دكتري را بدون امتحان از جانب دانشگاه لايپزيگ دريافت ميكند.او در اين دوران آشنايي نزديكي با «جاكوب برك هارت» نويسنده كتاب «تمدن رنسانس در ايتاليا» داشت. او مريد و طرفدار آرتور شوپنهاور فيلسوف شهير آلماني بود و با واگنر آهنگساز آلماني دوستي نزديك داشت. وي بعدها گوشه انزوا گرفت و از همه دوستانش رويگردان شد. با رسيدن به اواخر دهه ۱۸۷۰ نيچه به تنوير افكار فرانسه مشتاق شد و اين در حالي بود كه بسياري از تفكرات و عقايد او در آلمان جاي خود را در ميان فيلسوفان و نويسندگان پيدا كرده بود. در سال ۱۸۶۹ نيچه شهروندي «پروسي» خود را ملغي كرد و تا پايان عمرش بي سرزمين ماند. او در حالي كه در آلمان، سوئيس و ايتاليا سرگردان بود و در پانسيون زندگي ميكرد بخش عمدهاي از آثار معروف خود را آفريد. نيچه به مسيحيت خالص و پاك كه به زعم او «در تمام دوران» امكان ظهور دارد احترام فراوان ميگذارد و با عقايد مذهبي واگنر تضاد شديدي پيدا كرد...