تاریخچه تولید کاغذ

ارزش ها و مزایای کاغذ

 

 

قرن ها است انديشه بشر بر روى كاغذ نقش بسته است و اسناد و مدارك مربوط به هويت انسانى و مايملك انسان از طريق كاغذ و نوشته هاى بر روى آن است كه دست به دست مى چرخد. اگر ما امروز مى توانيم بسيار از ديروز بدانيم به سبب پديده «كاغذ» است.

 

حتى با وجود پديده ها و رسانه هايى مثل تلويزيون، ماهواره، اينترنت و... هنوز كه هنوز است كاغذ در ارتباطات بشرى حرف اول را مى زند. كاغذ شايد يك ابزار ساده به نظر آيد ولى واقعيت اين است كه صفحه سفيدى است كه همچون لوح سفيد وجود انسانى هر نوشته اى را مى تواند بر خود حك كند و صنعت چاپ با استفاده از كاغذ توانست دست به تكثير انديشه بشرى بزند.

 

در اين گزارش قصد بررسى صنعت چاپ نيست. چرا كه «چاپ» بحثى جداگانه را مى طلبد. كاغذ به عنوان كشف بزرگ بشرى همواره تأثير به سزايى در فرهنگ و اقتصاد جوامع داشته است.

{tortags,255,5}

 

كاغذ و پيشينه آن

 

بشر قبل از پيدايش زبان ابتدا با كندن غارها هم گرايش خود به نوشتن و تصوير كردن را نشان داد و هم نياز به خلق زبان. بعد از دوره غارنشينى و با به وجود آمدن زبان، قالب هاى خشتى به اصطلاح نخستين كاغذى بودند كه بشر اقدام به نوشتن بر روى آنها كرد و حتى فرامين شاهان عهد كهن بر روى قالب هاى خشتى نوشته مى شد. پس از قالب هاى خشتى هم چرم حاصل از پوست حيوانات وسيله اى براى نوشتن شد تا اين كه كاغذ به وجود آمد.

 

 

كاغذ ورقه نازك هموارى است كه معمولاً از الياف گياهى ساخته مى شود و براى نوشتن و چاپ كردن به كار مى رود. البته موارد استعمال ديگرى هم دارد. كلمه كاغذ از زبان سانسكريت وارد زبان فارسى شده است و لفظ اروپايى براى كاغذ از كلمه «پاپيروس» يونانى است.

 

اولين ملتى كه در جهان موفق به اختراع كاغذ شد چينى ها بودند، در سال ۱۰۵ بعد از ميلاد شخصى به نام «تاسى لون» موفق به اختراع كاغذ شد و حدود سال ۶۱۰ م به ژاپن و ۷۵۱ م به سمرقند راه يافت. در اواسط قرن دوم هجرى كاغذ از سمرقند به بلاد اسلامى رسيد.

 

مى گويند: «فضل ابن يحيى برمكى» نخستين كسى بود كه در بغداد كارخانه كاغذسازى داير كرد. در قرن چهار هـ .ق كاغذسازى در بغداد رواج يافت. «ابن النديم» از شش نوع كاغذ كه در آن زمان معروف بود نام مى برد و مى گويد: كتاب را از كاغذ خراسانى مى ساختند، در خراسان مردم براى ساختن كاغذ از پنبه و مواد نباتى استفاده مى كردند. مهمترين كاغذهايى كه توسط مسلمانان ساخته شد .كاغذ «سليمانى»، «طلعى»، «نوحى»، «فرعونى»، «جعفرى»، «طاهرى»، «مامونى»، «منصورى»، «چينى» و «هانى» بود.

 

حدود يك قرن توليد كاغذ به روش دستى بود و در سال ۱۷۹۹ ميلادى و حدود ۱۲۱۴ هـ .ق يك جوان فرانسوى به نام «لونى دوبرت» ماشين كوچكى ساخت كه كاغذ تهيه مى كرد. به موجب نوشته «گوستاولوبن» در كتاب تمدن اسلام و عرب اختراع كاغذ از پنبه و پارچه كهنه از ابتكار مسلمانان است.

 

 

بخش عمده كاغذ جهان از مغز چوب به دست مى آيد. جسم كاغذ الياف به هم آميخته «سلولز» است.از مشهورترين شهرهاى ايران كه در كاغذسازى شهرت داشته خونا يا خونج است كه در زمان ياقوت به كاغذ كنان معروف بوده است.

 

كاغذ از زمان اختراع آن تا امروز قابل اعتمادترين وسيله انتقال انديشه بشر بوده است و نقش مهمى در جمع آورى و ذخيره اطلاعات و دانش بشر دارد. از اين رو با پيدايش مركب و صنعت چاپ و موادرنگى اين انديشه بشرى با ابزارى نوين درآميخت. در تاريخ آمده است كه انوشيروان شاه ساسانى نامه اى به پادشاهان هند نوشت كه روى برگ درخت نوشته شده بود و مسعودى مورخ مشهور نيز به آن اشاره كرده است و ظاهراً از همان برگ هايى بوده كه ابوريحان بيرونى در كتاب «تحقيق ماللهند» به آن اشاره نموده است. از معروف ترين كاغذهاى سده ۱۲ و ۱۳ هـ.ق كاغذهاى «خان باليغ»، «ختايى»، «سمرقندى»، «عادل شاهى»، «ترمه اى»، «كشميرى» و «فرنگى» بوده است.
امروزه كشورهاى سوئيس، آلمان و ژاپن در ساخت كاغذ مقدم بر كشورهاى ديگرند و انواع و اقسام كاغذهاى سفيد و رنگى را توليد مى كنند.

 

تاريخچه كاغذ در ايران

 

آنچه از مدارك و مستندات تاريخى برمى آيد، اين است كه صنعت كاغذسازى از قرن هفتم هجرى به بعد در ايران وجود داشته و گسترش يافته است. اولين كارخانه كاغذ سازى قبل از جنگ دوم جهانى تأسيس شد، اما موفق نبود. حدود پنجاه و چند سال پيش كارخانه دست دومى از خارج وارد شد و در كرج نصب گرديد، اما تبديل به مقواسازى شد. در سال ۱۳۲۶ هجرى شمسى شركتى با سرمايه گذارى چند تن از جمله «حسن على حكمت»، «دكتر صلح دست» و «ژرژ عيسانيان» تأسيس شد كه خوراك آن كاغذهاى باطله ادارات و سازمان ها و منطقه آن ورامين بود، اما بعد از ملى شدن صنعت نفت اين تلاش ناموفق ماند.

 

در سال ۱۳۴۴ اولين كارخانه كاغذسازى در هفت تپه خوزستان ايجاد شد و در ۱۳۴۶ شركت كاغذ پارس تأسيس شد. به هر حال انسان هاى كشورهاى مختلف مخصوصاً آنها كه زمينه هاى تمدن را در خود داشته اند با سرعت به استقبال پديده كاغذ رفته و با تأسيس كارخانه و شهرك هايى براى توليد كاغذ سال ها تلاش مى كنند تا شايد در صنعت توليد كاغذ به خودكفايى برسند، اما با تمام اين تلاش ها تنها معدودى از كشورهاى جهان توان رسيدن به خودكفايى در كاغذ را پيدا كرده اند. كارخانجات كاغذسازى با نيازى كه به خمير كاغذ حاصل از چوب درختان دارد، كشورهاى زيادى را با مشكل كاغذ روبه رو مى كند. ولى آيا واقعاً تنها چوب است كه مى تواند در توليد كاغذ كشور را يارى دهد .

 

كارشناسان مى گويند براى توليد هر تن خمير كاغذ سفيد از چوب، سه تن يا شش متر مكعب چوب جنگلى و يا حدود هفت تن «باگاس» نياز است. توليد كاغذ با «چوب» يا «باگاس» !

 

يك كارشناس در اين باره مى گويد: در صورت عدم استفاده از ۱‎/۶ ميليون تن باگاس بايد حدود يك ميليون و ۲۷۰ هزار مترمكعب چوب مصرف شود كه اين مقدار چوب معادل رويش سالانه ۴۵۷ هزار هكتار جنگل است.

 

 

هزينه تأمين مواد اوليه مورد نياز براى توليد يك تن خميركاغذ از تنه درختان يك ميليون و ۲۰۰ هزار ريال و از باگاس نيشكر فقط ۱۴۰ هزار ريال است. جالب اينكه آزاد كردن باگاس كه زباله نيشكر است براى محيط زيست مضر بوده و تبديل آن به كاغذ نوعى سود دو طرفه محسوب مى شود.

 

اين در حالى است كه مصرف بى رويه درختان جنگلى بويژه در مناطق شمالى كشور براى تهيه خمير كاغذ، مى تواند اكوسيستم جنگلى اين مناطق كشور را در معرض آسيب جدى و حتى نابودى قرار دهد.

 

بازيافت كاغذهاى باطله

 

روزانه فقط در شهر تهران ۴۵۰ تن كاغذ و مقواى ضايعاتى توليد شده توسط مردم دور ريخته مى شود، در حالى كه برخى از كشورهاى همسايه با جمع آورى اين كاغذها مجدداً آن را بازيافت و به خود ما مى فروشند.

 

در اين ميان نكته اساسى كه بايد در آموزش هاى مدارس و نهادها مورد توجه قرار گيرد، ترغيب مردم به صرفه جويى در كاغذ است؛ صرفه جويى كه بى شك هم به اقتصاد كشور و هم به اقتصاد عمومى و فردى مردم كمك مى كند. عدم صرفه جويى در مصرف كاغذ موجبات تزلزل اقتصادى را فراهم مى كند. جبر دولت براى واردات كاغذ بخش بالايى از بودجه ارزى كشور را صرف وارداتى مى كند كه مى توان به سادگى بودجه آن را كاهش داد. متأسفانه با تمام تبليغات صورت گرفته هنوز كه هنوز است بحث صرفه جويى نتوانسته در فرهنگ زيست محيطى مردم جايگاه خود را پيدا كند.

 

برخورد مردم با «كاغذ» به عنوان پديده اى دور ريختنى و بلااستفاده شونده است. مردم همين كه در نوشته اى بر روى كاغذ اشتباهى صورت مى دهد، آن كاغذ را فاقد ارزش دانسته و به سطل زباله مى اندازند.

 

از گذشته هاى دور در فرهنگ كشور ما توجه به نان و جمع آورى ضايعات نان و نان خشك براى گاودارى و خوراك دام وجود داشته است. احترام و ارزشى كه مردم همواره براى ضايعات نان قائل هستند و به هيچ عنوان نان كهنه غيرقابل مصرف را به همراه زباله هاى دورريختنى بيرون نمى ريزند در مورد كاغذ مصداق پيدا نكرده است. اكثر خانواده ها در كنار كيسه زباله شبانه خود، كيسه اى جداگانه را به نان خشك اختصاص مى دهند، گرچه كاغذ از نظر اهميت به پاى نان نمى رسد ولى متأسفانه كاغذ همواره جايگاه مجزايى در تفكيك زباله هاى منازل نيافته و در لابه لاى قوطى هاى كنسرو و پوست هاى ميوه از دست مى رود. نكته مهم اين است كه بايد در كنار سطل هاى آشغال خانواده سطلى تميز در اتاق ها وجود داشته باشد كه تنها و تنها به كاغذ اختصاص پيدا كند.

 

در صورت عدم توجه به صرفه جويى كاغذ لااقل بايد فرهنگى در بين مردم شكل بگيرد كه در آن فرهنگ، مردم ضمن آشنايى با بحث بازيافت كاغذها، بدانند كاغذ تنها در صورتى كه قابل نوشتن باشد، ارزشمند نيست و مى توان ضايعات آن را نيز دوباره طى مراحل بازيافتى به كاغذ تازه تبديل كرد.