پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتابلاگ : وبلاگ کتاب , یادداشتهایی درباره کتاب و کتابخوانی

 

 

در زمانهای نه چندان دور فصل سرما بود و فصل کتابخوانی اصلا پس از تابستان که فصل گرما به پایان میرسید با شروع ماه مهر و جنب و جوش مردم در این فصل زیبای پاییزی با سرد شدن هوا مردم در منازل خود بخصوص در شبها کتاب می خواندن.بخصوص در فصل سرما  وقتی برف میامد میگفتیم که چه کتاب میچسبه کنار بخاری .شومینه یه جای گرم یه  فنجان چای یا قهوه .ببخشید خیلی خودمونی حرف میزنم احساس من اینه که موقع نوشتن درد و دلهام صادقانه و عامیانه حرف بزنم.اما با گذشت زمان انگار همه چی عوض شده اصلا یه جوری شدیم هوا سرد میشه اما از کتابخوندن خبری نیست این روزها بد سرد شده بازار کتاب... بازار کتابفروشی ها.شاید بگید فقط فکر منافع خودش بخدا اینطور نیست.سایت کارا کتاب بخشی زیادی از فروشش به کلکسیونرها و دلالهای کتاب که اوناهم مشتری خاص دارن پس ما فروشمون را داریم اما اون شور و هیجانی که پیش از اینها به کتابخونهای واقعی کتاب می فروختیم نیست.باور کنید به بدترین دوران کتاب و کتابخوانی رسیدیم وقتی تو بازار اینترنت سایتهای کتاب بازدید خوبی ندارند در حالی که مبتذل ترین سایتها بازدیدی صد برابر دارند.دیگه واقعا رمقی حتی واسه معرفی کتاب نمی مونه.ما تا آخرین تلاشمون برای هدفمون می جنگیم اما باور کنید کتابفروشیها دوران سختی سپری می کنن شاید بگید همه بازارها.هم صنف ها خراب منم قبول می کنم اما اگر در یک جامعه ای بیماری فرهنگی ایجاد شه درمانش خیلی سخت.ما دچار فقر شدیم فقر کتابخوانی .در مطالعه به صفر داریم میرسیم.به دور ورتان نگاه کنید چقدر کتابخوان سراغ دارید

در همین جا اعلام می کنم اگر دلیل کتاب نخواندن شما گران بودن کتاب است این حقیر بعنوان مشاور ارشد سایت , کتاب  به رایگان امانت  فقط کافی است به ایمیل این حقیر مسیج دهید و درخواست امانت کتاب دهید آنهم رایگان.فقط خواهش می کنم کتاب بخوانید.خواهش میکنم.بدترین دوران فرهنگی رو داریم سپری می کنیم

ببخشید من نه این نوشته رو ویرایش می کنم نه سنگین سبک می کنم هر آنچه که در این لحظه به ذهنم اومد بدون ویرایش برای شما نوشتم که بدونید بدون درد و دلم به شما عزیزانتم بود

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سلیمانی

مدتها پیش یکی از دوستانم که از خارج کشور برگشته بود با من تماس گرفت و بدنبال مرکزی می شگت که رادیو لامپی کار کنند یعنی تعمیرگاه رادیو لامپی  منم براش تو اینترنت جستجو کردم اما مرکز یا فروشگاه خاصی که در این زمینه فعالیت کنند پیدا نکردم(البته بعدتر متوجه شدم مراکز یا تعمیرکارهای کهنه کاری هستن که بسیار ساکت و غریبانه هنوز در این زمینه استادانه فعالیت می کنند).اما در آن مقطع در اینترنت و پرس و جو جای خاصی را پیدا نکردم  و دوستم از این موضوع خیلی ناراحت شد چون دستگاه قدیمی رادیو لامپی داشت که یادگاری از پدربزرگش بود و حس عجیبی نسبت به این دستگاه داشت به گونه ای که حاضر بود بود قیمتی  چندبرابر  رادیو لامپی نو صرف کند تا این دستگاه احیا شود و حتی به چند مغازه قدیمی در خیابان  جمهوری رفته و چند روزی در هر کدام مغازه نگهداری شده و اندک مبلغی گرفتن و کار به جایی نرسید. و دوست من نا امید شد و پس از مدتی برگشت به کشوری که زندگی می کردد از آن ماجرا سالها گذشت جسته گریخته در اینترنت و بصورت شنیداری متوجه میشدم فروشگاهای کوچکی در میدان توپخانه و فردوسی و غیر هستن اما اینکه حرفه ای باشند یا کسی از فروشگاه خاصی داشته باشد  خیر.تا اینکه برای  موردی غیر کاری به شهریار رفته بودم و خیلی اتفاقی با شخصی آشنا شدم که یک  متخصص در زمینه رادیو های قدیمی لامپی و ترانزیستوری بود یک عاشق یک مجموعه دار و یک تعمیرکار حرفه ای که خانه اش یک موزه بود از رادیو لامپی و رادیوهای ترانزیستوری همینطور گرام و  آپارات البته به گفته خودش تخصص اصلیش فقط رادیو لامپی بود .از این ماجرا گذشت و پس از ان با چند کهنه کار حرفه ای در زمینه گرام و رادیو و آپارات آشنا شدیم و از انجا که ما دستگاه گرام و گرامافون نیز می فروشیم و صفحات موسیقی نیز موجود داریم عده ای درخواست رادیو می کردن و ما نیز بر آن شدیم که دوستیمان را با این بزرگ مردان که انگشت شمارن بصورت حرفه ای  و همکاری دنبال کنیم. که هم برای ما منفعت داشته و هم برای این اساتید و هم در تعمیرات دستگاهای شما تسهیل ایجاد گردد حال بیش از یکسال است که تعمیرات رادیو می پذیریم و فقط کافی است دستگاه رادیو خراب داده و یک رادیو سالم تحویل بگیرید.تعمیرات ما در انواع مارکهای مختلف می باشد سرویس رادیو های ترانزیستوری و رادیو لامپی  و انواع گرام و گرامافون.همینطور با قیمت منصفانه خریدار رادیو لامپی و رادیو ترانزیستوری شما هستیم

 

 در ادامه مطلب عکس های بیشتری از رادیوهای انتیک قرار داده ایم

مطلبی را که می نویسم شاید حرف بسیاری از شما دوستان باشد این که در دانشگاه اساتید محترمی کتبی را معرفی می کنند که اصلا در بازار کتاب نیست و گویی از خود استاد هم بپرسید ندارد.این اتفاق در بسیاری از رشته ها هست حتی در هنگام کنکور کتابهای برای آزمون اعلام میشود که چند سال است که تجدید چاپ نشده و دانشجو طفلک نمی دانم از کجا باید پیدا کنه.بخاطر اینکه موضوع را باز کنم از رشته نمایش یعنی تئاتر که شامل ادبیات نمایشی و گارگردانی است شروع می کنم یا سینما که بسیاری دروس مشترک دارند باور کنید در کل این کشور بزرگ یک مرکز تخصصی حرفه ای که کتب هنری بخصوص برای رشته نمایش را داشته باشد نداریم می گویید داریم؟ و برخی اساتید کم لطف نیستن مثلا کتاب های دکتر فرهاد ناظر زاده کرمانی بسیاری از این کتب یافت نمیشود و اگر پیدا شود قیمتها نجومی است.شاید برای شما عجیب باشد بعنوان یک سایت که کارش فروش است چرا از گرانی و کم لطفی ناشرین و مولفین صحبت می کنم.خود این حقیرم این مشگل را داشته و به چشم رویت کردم که در دانشگاه استادمان کتابی را معرفی می کرد که در بازار نایاب اسمش را حتی کسی نشنیده بود حال چه حکمتی است من نمی دانم بخدا دانشجو گناه دارد بخدا علاقه مند رشته هنر گناه دارد چرا نباید ما حتی یک فروشگاه که کتاب رشته نمایش و سینما را کار می کند داشته باشیم(بصورت جامع و کامل) می گویید هست مثلا فلان خواهشا با ما تماس بگیرید فقط سه عنوان کناب بسیار مهم رشته نامبرده سوال کنم ببینیم اصلا چنین کتابی را شنیده ان که داشته بشند البته آن کتابفروش ناشر م بی تقصیر و من احساس می کنم هیچ کس در هیچ کجا مقصر نیست بجز دانشجو که تنها او مقصر است. چرا دانش؟ بهتر است در شبکه های اجتماعی قرص لاغری  شامپو ضد ریزش مو بفروشه

بازم ببخشید اگه بی ادبی کردم این حرفهای دانشجویی بود که امروز زنگ زد به سایت و دو عنوان کتاب را می خواست که وقتی شنید ندارم با بغض ترکیده فریاد میزد.بخدا دلم سوخت.میگفت وقتی شما که فروشگاه بزرگ کتاب نایاب هستید کتاب را ندارید من چه خاکی به سر کنم.دوست گلم من شرمنده تو شدم گل بر سر تو چرا خاک .من شرمنده توم و نوشتم این چند خط را که بدونی درکت کردم و امیدوارم اتفاق جدیدی برای اعتلا و رشد فرهنگمون بیافته

فربد فاتح

 

طی سالها فعالیت در زمینه کتاب آنهم بصورت حرفه ای و تخصصی راجع به خرید کتاب اعم از کتب نایاب و قدیمی و نشریات ادواری سایتها و فروشگاهای زیادی با ما سایت کارا کتاب همکاری می نمایند که خرید از هریم خرید از خود سایت کارا کتاب است.برخی از این سایتها که با مدیریت خود این مجموعه انجام میشود و برخی بصورت نمایندگی در فهرست زیر لینک سایتهای همکار  یا بنوعی نمایندگی های سایت کرا کتاب را معرفی می کنم

قبل از نمایش دادن کاریکاتورها که پیرامون کتاب و مفاهیم کتابخوانی است باید عرض کنم صفت بهترین کاملا سلیقه ایست و اساس انتخاب با توجه به شرایط و زمان موجود است و این انتخاب در میان کاریکاتورهای ایرانی است.این کاریکاتورهای با مفهایم متفاوتی درباره کتاب و گاها تلخ بیان کردن  حاکی از شرایط بد کتابخوانی در کشور است

لطفا برای نمایش منتخب کاریکاتورهای کتاب به ادامه این مطلب مراجعه نموده ودر قسمت نظرات بهترین کاریکاتور را با ذکر شماره و مفهوم برداشتی خود برای ما و دیگر بازدیدگنندگان ثبت نمایید

 

خیلی فکر کردم که اصلا این مطلب بنویسم یا نه.اصلا مطلب مهمی هست یا نه.اگه مطالب سایت  را قبلا خونده باشید قسمت کتابلاگ عموما درد دل بچه های کارا کتاب راجع به فرهنگ راجع به کتابخوانی.هر روز که میگزره بازار کتاب بد و بدتر میشه.این روزها حال کتابفروشی ها خیلی بد.از لحاظ اقتصادی با ضرر روبرو هستن.شاید بگید این شرایط اقتصادی برای همه هست شکی نیست اوضاع اقتصادی خیلی طبیعی نیست اما اوضاع کتابفروشی ها واقعا غیر طبیعی دیگه مردم کتاب نمی خوانند که کتاب بخرند.نگید نه.... ازهر یک میلیون هزار نفر رقمی نیست که بعضیا تا میگیم دیگه کسی کتاب نمی خونه صداشون در میاد چرا ما میخونیم اصلا امروز روز کسی به کتاب اهمیت نمیده حتی اونهاییی که میگن ما کتاب بصورت الکترونیک دنبال می کنیم باور کنید آنها هم در برابر جمعیت ایران انگشت شمار هستن.نگاه به شبکه های اجتماعی کنید در میان صفحه های اشخاصی که بعضیاشون نه هنرمندان نه چهره اجتماعی هستن با انتشارات عکس و مطالب و فیلم های مبتذل دنبال کننده های میلیونی دارند اما فقط یک صفحه معرفی کنید که به حداق یکصد هزار دنبال کننده رسیده باشد.این یعنی کسی علاقه به مطالعه ندارد این یعنی پایان مطالعه در ایران این یعنی تراژدی مطالعه در ایران.در مطالب قبلیم گفتم گران بودن کتاب بهانه است .در میان این گرانی ها ماهیانه پنجاه هزار تومن انقدر هزینه بیهوده ایست؟در ماه چند گیگ اینترنت میخرید؟ نمی دونیم چه بیماری داره این شبکه های اجتماعی بر ما ایجاد می کنه.باور کنید این از سر دلسوزی.ما داریم دچار طاعون بی فرهنگی میشم.نگاه به رانندگی هایمان در خیابانها کنیم.نگاه به رفتارهای اجتماعیمان کنیم.روابط همسایه با همسایه. همکار با همکار.اصلا اهالی یک خانواده با هم.زن و شوهر در منازل جای صحبت و درد و دل و تماشای فیلم به اتفاق هم سر در گوشی خود سردرگم صفحات مجازی هستن.یک سر به کتابفروشی ها بزنید مگس پر نمی زند.این آینده کتابفروشی در ایران است.......... تعطیلی

باور کنید دلم میسوزد.بیایید تا دیر نشده بیدار شویم البته می دونم این مطلب رو آنهایی که باید بخوانند نمی خوانند اصلا چه دلیلی داره این دوستان به سایت کتاب سر بزنند.بعد از چند سال تلاش در اینستاگرام فالورهای کارا کتاب حدود بیست هزارتاس که اگر کتابی معرفی میشود مثلا راجع به کتابی که نوبل گرفته و بهتریت ترجمه بفارسی را داراست شاید 200 نفر لایک کنند و ده نفر نظر دهن.اما اگر در همین صفحات بی ربط کسی بنویسد دوغ گازدار گاز دوغ دار بیش  صد هزار لایک و ده ها هزار کامنت میزارند

این شروع طاعون بی فرهنگی است.کتاب بخوانید خواهش می کنم کتاب بخوانید اگر مطالعه در ایران از بین بره دیگه امید به این کشور نیست.بدانید دلیل این اتفاق خودمانیم