درباره کتاب ویلهلم تل باید کفت اول بار در دهه سی توسط انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب با ترجمه سید محمدعلی جمالزاده این نمایشنامه به فارسی ترجمه شد و قصه ویلهلم تل قهرمان تاریخی سویس است که در دورانی که دودمان هابسبورگ ان منطقه را زیر تسلط خود درآورد، او جانب ستمدیدگان را گرفت و با رفتار خویش مردم را به مقاومت در برابر متجاوزین ترغیب نمود. ویلهم تل در برابر نمادی که اشغالگران کشورش گذاشته بودند خم نشد و آنرا به هیچ گرفت و تاوان آن را هم پس داد. مجبور شد روی سر پسر کوچکش یک سیب بگذارد و به آن شلیک کند که میتوانست در صورت کوچکترین خطا، فرزندش را به قتل برساند. ویلهم تل قهرمان ملی حماسه های سوییس برای دفاع از روستائیان در مقابل نظام فئودالی زمانه خویش میایستد، به گونه ای که میتوان او را رابین هود سوئیسی در قرون وسطی خواند. در طول قرن نوزدهم، و حتی در دوره جنگ جهانی دوم، در سوییس و در کل اروپا وی سمبل شورش علیه استبداد محسوب میشد. یوهان ولفگانگ فون گوته و شیللر، ماکس فریش، «آلفونسو یاستر» نویسنده و نمایشنامه نویس سوئیسی و...در مورد ویلهم تل نوشتهاند.چارلی چاپلین هم در فیلم سیرک به نوعی از او تقلید کرده است. کتاب ویلهلم تل که شیلر نوشت، بر بسیاری تاثیر گذاشت و انقلابیون فرانسه از آن الهام گرفتند. اثر شیللر یکی از زیباترین جلوه های حق جوئی و آزادیخواهی درادبیات است، صحنه ای از زندگی ملت آزاده ای است که به زنجیر اسارت بیگانه دچار شده اما روح سرکش و طوفانی اش به این یوغ گردن نمینهند و میخواهد آزاد باشد. آدولف هیتلر شیفته آن بود و در کتاب «نبرد من» به آن اشاره نموده است. بتهوون نیز عاشق چامه های شیلر(در مورد ویلهم تل) بود. سالوادور دالی او را به تصویر کشیده و جواکینو روسینی، برای او آهنگ زیبایی ساخته است.