سوء تفاهم

کتاب سوتفاهم اثر آلبرکامو.وی در سال ۱۹۱۳ در الجزایر متولد شد.

آلبر کامو نویسنده اهل فرانسه است که نویسنده کتاب های سقوط،بیگانه،طاعون،و تسخیر شدگان بوده است.آلبرکامو جز جوان ترین نویسنده هایی بود که جایزه نوبل را برنده شد وی در سال ۱۹۶۰ تصادف کرد و از دنیا رفت.خلاصه کتاب سوتفاهم.

رمان‌ در یک هتل اتفاق میفتد که به دست یک مادر و دختر اداره میشود و این دو برای این که راه رسیدن به رویاهایشان را هموار کنند که زندگی در آفریقا و زندگی با رفاه بیشتر است کارهای غیر منتظره ای انجام میدهند.فرزند پسر خانواده مورد نظر زمانی که بچه بود از آنها جدا شده بود تصمیم گرفت خودش را به خانواده اش معرفی کند ولی به طور غیر مستقیم چون معتقد بود هنگامی خوشبخت میشود که کنار مادر و خواهرش زندگی کند و نیازهایشان را برآورده کند ولی مادر خانواده موافق این موضوع نیست و سعی میکند شوهر خود را راضی کند که بگوید این پسر فرزند خودشان است و از همین قسمت داستان جذاب میشود.

این کتاب هم مثل دیگر کتاب های کامو جذاب نوشته شده است و دارای گفتگوهای کوتاه است و مختص افرادی است که به نوشته های طولانی عقیده ندارند.قصه پر است از سوتفاهم،عصبانیت،تنفر، که به بدتدین نحو ممکن نشان داده میشود‌.ممتازترین شخصیت این رمان شخصیت مادر است که از کارهایی که انجام داده است خوشحال نیست و در جستجوی زمانی است که به زندگی خود خاتمه دهد و واپسین اتفاقی که رخ میدهد بیشتر به این نتیجه میرسد که این کار را انجام دهد او فکر میکند که زندگی اش به پایان نزدیک شده است و دلیل این موضوع را عذاب کشیدن خودش میداند و بر این عقیده است که آزادی ندارد و فکر میکند در جهنم است.

مارتا خواهر خانواده یک فرد بی عاطفه است و دائم عصبانی است اما خواننده نسبت به او حس تنفر ندارد زیرا با مادرش مهربان است و مقدار کمی عاطفه در درونش وجود دارد.(قسمت هایی از کتاب(مارتا:مگه بهم نگفته بودی که هیچ چیزی برات اهمیت نداشته باشه؟مادر:چرا.اما خودم جدیدا فهمیدم نادرست فکر میکردم و درسته که به هیچ چیز نمیشود اطمینان کرد اما یه سری موارد قطعی هم وجود دارن که میتونه علاقه مادر به پسرش باشه.گاهی اوقات در یک لحظه انسان حسی پیدا میکند و برمبنای حسی که داشته است تصمیم میگیرد اما بعدا اون حس تغییر میکنه و از تصمیمی که گرفته پشیمان میشود و اوضاع به حالت قبلش برمیگرده!).