کتاب عقاید مزدک اثر سید علی مهدی نقوی با مقدمه ای از محمدعلی جمال زاده
در کتاب «عقاید مزدک درباره اوضاع و احوال روستائیان و کشاورزان که بلا تردید چه در زمان ساسانیان و چه در هر دوره دیگری بلکه باستثنای اولین دوره ورود ایرانیان سرزمینی که هنوز امروز هم بنام آنها «ایران» خوانده میشود و پیش از آن گو یا اسم مخصوصی که شامل تمام نواحی آن باشد نداشت عنصر اساسی و اکثریت افراد جامعه را تشکیل میدادند و بطبقات دیگر نان میدادند بدون آنکه شکم خودشان همیشه سیر باشد اطلاعاتی که بطور متفرق بدست می آید از این قرار است : در ضمن فصل مخصوص به اوضاع اجتماعی در زمان ساسانیان صفحات (۲۶ تا (۳۴) میخوانیم که در ایران از عهد باستان بموازات بقایای سازمان عشیرتی و جماعتهای روستائیان بردگی نیز وجود داشت و چند جور بنده «بندك» بودند که از آن جمله آن شهرک یعنی بندگان اسیر و اخلاف ایشان را که اصلا ایرانی نبودند باید ذکر کرد . » (صفحه (۲۷) . اتباع ایران » آران شهرکان تابع صاحب زمین مالك وارباب دهگ بودند و وی آمر و اختیار دار ایشان بعقیده برخی از محققان وضع گروه اخیرالذکر بود ...
نزديك به «کلن های روم شرقی بوده است. » (ص (۲۷) . .... بزرگترین مالکان آن دوره معادن و تعداد کثیری برده را صاحب بودند . » . )۲۸( ص( برده ها نیز دو قسم بودند: یکی «آن شهرکه؟ که ایرانی بودند و صاحبان آنها میتوانستند (آنها را بدیگران بقرض بدهند ...
صطلاح دیگری که برای برده بکار میبردند و بنده » بوده است اما فرق این اصطلاحات برماز یاد روشن نشده است. » . )۲۸( )ص( د پادشاهان ساسانی هر گزامور اداری کشور را بدست روستا زادگان نمی سپردند» (ص ۳۰) . اشراف مالك زمينها و گله ها و دنبه های " بسیار بودند.
دهقانان وضعی نیمه برده داشتند و در قطعه زمین هایی که از املاك مالك بين آنها تقسیم شده بود کار میکردند و مالیات «خراگ» می پرداختند و خراجهای سنگین بمالکین زمین میدادند . » (ص (۳۲) . جمعیت دهقانان از رژیم موحش و ظلمانی ده میگریختند و به شهرها پناه میآورند و بحساب بندگان شهریها محسوب میشدند . » (ص (۳۲) .
اکنون بد نیست برای توضیح بیشتری ببینیم ایرانشناس دانمار کی کریستن سن در کتاب ایران در زمان ساسانیان ) که مؤلف كتاب « عقايد مزدك » هر چند در ضمن توضیحات و تعلیقات خود اسم او را و کتاب او را آورده است ولی سخت باختصار کوشیده و چنان مینماید که کمتر از مندرجات آن کتاب استفاده نموده باشد در خصوص همین موضوع یعنی اوضاع و احوال دهقانان و روستائیان در زمان ساسانیان چه آورده است : احوال رعا یا بمراتب از احوال مردمان شهری بدتر بود.
مادام العمر مجبور بودند در همان قریه ساکن باشند و بیگاری انجام دهند و در پیاده نظام خدمت کنند .بقول آمیانوس مارسینوس ۱۱ گروه گروه از این روستائیان پیاده از پی سپاه میرفتند چنانکه گوئی ابدالدهر محکوم به عبودیت هستند و بهیچ وجه مزدی و پاداشی بآنان نمیدادند. بطور کلی قوانین مملکت برای حمایت روستائیان مقررات بسیاری نداشت و اگر هم پادشاهی رعیت نواز مثل هرمزد چهارم لشکریان خود را از اذیت رساندن بروستائیان بی آزار منع میکرد شاید بیشتر مقصود او دهگانان بود تا افراد رعیت » . آنگاه کریستن سن میافزاید که رو بهمرفته در باب احوال رعایایی که در زیر اطاعت اشراف ملاک بوده اند. اطلاع بیشتری نداریم و آمیانوس گوید اشراف خود را صاحب اختیار جان غلامان و رعایا میدانستند.
وضع رعايا در برابر اشراف ملاك بهیچوجه با احوال غلامان تفاوتی نداشت ... قدر متیقن این است که رعایا، گاه بدولت و گاه به اشراف مالك و گاه بهر دو مالیات میداده اند و مجبور بوده اند در ظل رایت ارباب خود بجنگ بروند . . مخلص کلام آنکه و در میان طبقات عامه تفاوتهای بارزی وجود داشت و هر یک از افراد ملت مقامی ثابت داشت و کسی نمیتوانست به حرفه ای مشغول شود مگر آنچه از جانب خدا برای آن آفریده شده بود ....
پادشاهان ایران هیچ کاری را از کارهای دیوانی بمردم پست نژاد نمی سپردند . » مؤلف عقاید مزدك هم در این زمینه مینویسد : بين نجبا و رعایا از هر نظر اختلاف فاحشی وجود داشت ... هرگز مردی که در یکی از طبقات بدنیا می آمد حق ارتقاء به طبقه بالاتر را نداشت ...
پادشاهان ساسانی هرگز امور اداری کشور را بدست روستا زادگان نمی سپردند. » (صفحات ۳۰ و ۳۱) . در تصویری که برای نموداری از اوضاع و احوال دوره ساسانی در کتاب « عقاید مزدک » آمده است در قوم پائین این عبارت خوانده میشود : این طبقات و کاست و مانند ۱۳ هیچ وقت نمی توانستند با خانواده های بالا معاشرت و انتقال یا ازدواج بکنند تا بمیرند .. درباره این تفاوت فاحش طبقاتی و تحقیر مردم پست پایه یعنی کار کن ولی تهیدست در نظر بزرگان در «شاهنامه فردوسی داستانی آمده است که گرچه ممکن است کاملا
واسه شناختن آیین مزدک، بررسي دو بعُد ضروري است: (اول بينش و جهان بيني او و تأثير آن ميان مردم و طبقات گوناگون. دوم پايگاه اجتماعي ـ اقتصادي و تحولاتي كه بوجود آورد.) شالوده عقايد مزدك؛ همان انديشه زرتشتيان و بويژه مانويان است، تنها برداشت او از نيروهاي دوگانه هستي «خداي نيك و خداي بد» باعث ويژگي منحصر بفردي براي او شد. تفسيري كه مزدك از پيروزي نيروي روشنايي «نيكي» بر نيروي تاريكي «بدي» بعمل آورد. در موفقيت و گسترش آيين او نقش بسزايي داشت. خلاصه تفسير و تأويل او چنين است. «نور» در هستي آزادي محض دارد، اما «تاريكي» بر خلاف آن در فعاليت خود آزاد نيست و بر حسب تصادف بوجود آمده است. نوامبر سال ۴۸۸ ميلادي ، درست ۱۳۶۰ سال پيش از انتشار « مانيفست كمونيست » از سوي كارل ماركس ، مزدك عقايد اقتصادي ــ اجتماعي خود را كه نوعي سوسياليسم بود اعلام داشت و ترويج آن را آغاز كرد . مزدك پسر بامداد كه يك روحاني زرتشتي بود از شهر استخر فارس ( شيراز ) بود مدعي شد كه اين عقايد تفسير درست آموزشهاي زرتشت است كه هدفي جز نيكبختي بشر ندارد و زماني اين نيكبختي تحقق خواهد يافت كه برابري انسانها تامين شود . از اوايل قرن ۱۹ كه عقايد مزدك مورد تحليل و تفسير انديشمندان و مورخان بزرگ قرار گرفت روز ۲۱ نوامبر براي روشنفكران چپ ، روزي گرامي بوده است . مزدك كه معتقد به خدا بود مي گفت كه براي تامين برابري انسانها ، بايد مالكيتها عمومي باشد و هركس در حد نياز خود از... براي شناخت آيين مزدك، بررسي دو بعُد ضروري است: (نخست بينش و جهان بيني او و تأثير آن ميان مردم و طبقات گوناگون. دوم پايگاه اجتماعي ـ اقتصادي و تحولاتي كه بوجود آورد.) اما پيش از آن اشاره ي مختصر به زندگي مزدك لازم است.