کتاب گذشته چراغ راه آینده است: تاریخ ایران در فاصله دو کودتا 1299 - 1332 اثر محمود تفقدی جامی چاپ اول
در تاریخ فرق است میان اشتباه و خیانت و اگر اشتباه آگاهانه استمرار یابد بر آن نامی نمی توان نهاد جز خیانت. پژوهنده با پژوهندگان گذشته چراغ راه آینده...... به هنگام نوشتن یا به این اصل توجه نداشته اند، یا برای گریز از جو غالب بر روشنفکران خارج از کشور جوانگ زنی آنهم بدون رعایت انصاف بر پایه ی مدارک و اسناد و شواهد تنها به ذکر موارد انحراف حزب توده» و «حزب دموکرات آذربایجان از خط منافع مردم ایران پرداخته اند و این موارد از شدت فراوانی چنین می نماید که از شماره بیرون اند.
باید گفت در سالهای سیاه گروه های خارج از کشور بسیار به حزب توده» تاخته اند، اما از آن جا که این تاختن ها کمتر مستدل بوده و بیشتر تازندگان خود نیز یا به نوعی در خیانت سران حزب توده» سهم داشته اند. یا به گونه ای راهشان راه خیانتکارانه تابع - متبوع بوده، در نتیجه آنانی که در جهت غیر وابستگی راه می پیمودند کمتر - به حکم عقل - به این تاخت و تازهای مسلکی توجه می کردند. و «گذشته چراغ راه آینده.......
به این سبب افضل است و گرنه آگاهان بسیاری داریم و داشتیم که خیانت حزب توده و از تابش برایشان آشکار و روشن بود. گفتنی آن که برداشتهای کلی از کنار هم قرار دادن رویدادها به هنگامی نزدیک به واقعیت خواهد بود که سرمنشأ هر رخدادی معلوم باشد. حال میخواهد این سر منشأه حزب کمونیست برادر بزرگ باشد با ضرورتی تاریخی و آنانی که به چنین تفکیکی اعتقاد دارند اعمال سران حزب توده» و حزب دموکرات آذربایجان را خیانت دانسته و خواهند دانست.
با این که نویسنده یا نویسندگان گذشته چراغ راه آینده...... به تفكيك گفته شد. اعتقاد داشته اند - با مراجعه به استنتاج های واقع در کتاب - اما به دلیل با دلایلی نا آشکار بر ما اعمال سران حزب توده» و «حزب دموکرات آذربایجان را در بیشتر موارد اشتباه خوانده اند. به این سبب ضروری دیدیم بخشهایی از نوشته های تنی چند از افراد مطلع و پاره ای از اعترافات اخیر سران «حزب توده» در ارتباط با خیانت نه اشتباه آنان برای مقایسه در ابتدای کتاب بیاوریم . .....
در تاریخ سنیزه های ضد استعماری نوده ی ایران کمتر خیانتی ژرف تر و کشنده تر و ننگین تر از آنچه حزب توده انجام داد رخ ننموده است تاریخچه این حزب که از تنگ و رسوایی سرریز است دست کم از جهت شیوه ی ستیز که وابسته به گفتار کنونی ماست خود یکسر انحرافی و نادرست بود....۱۱ ...... واقعیت این است که حزب ما در سال ۱۳۲۰ در دامان اتحاد شوروی بوجود آمد..... از همان وقت هم وابستگی کامل حزب را وابستگی اعتقادی سیاسی عقیدتی و در مراحل مختلف مثل دوران اقامت طولانی افراد حزبی در کشورهای سوسیالیستی..... ما را بصورت تابعی از متبوع که اتحاد جماهیر شوروی بود. در می آورد. در نتیجه در تمام مسایل مهم تاریخی ملتحان جامعه ایران ما همیشه راهی را انتخاب کردیم که این راه فی نفسه گمراه کننده بود و فی نفسه خیانت به منافع ملت ایران بود. ۲) . ..... وحزب توده حزبی.... جدا از طبقه کارگر و توده ی ایران بود. «حزب توده» به بیگانه تکیه داشت و نه به توده و تکیه به بیگانه درست بازتاب طبیعی پدیده یی است که به درون به توده پشت ندارد.....۱۲۴ ...... تأسيس حزب توده در شرایط آشفته ۱۳۲۰ در دورانی که ایران تحت اشغال و تسلط نیروهای بیگانه قرار داشت تشکیلاتی که علت وجودی آن نه به حکم ضرورت و نه بر مبنای حوایج ضروری جامعه بلکه بشکلی ساختگی و فرمایشی بوجود آمد که با خود مناسبات و شیوه ای را بهمراه آورد که از تبعیت صرف از شوروی پیروی می کرد که این محاسبات با هیچیک از مبانی و اصولی روابط احزاب دیگر مطابقت و هماهنگی نداشت..... ۲ . ..... در حزب توده آنچه اصلا به حساب نمی آمد اراده و نظر نوده ی اعضاء حزب بود. تشکیل کنگره ها و کنفرانسها موکول به موافقت مقامات شوروی بود و بهمین علت در شش سال اول عمر حزب فقط يك كنگره تشکیل شد. در حالی که طبق نظامنامه حزب سالی یک بار باید کنگره تشکیل میشد.
از سال ۱۳۲۳ یعنی تشکیل نخستین کنگره تا ۱۳۲۶ و هنگام انشعاب یعنی چهار سال تمام با وجود تقاضاهای مکرر حوزه های حزب و تشکیلات استانها و شهرستانها و نمایندگان منتخب برای کنگره دوم دستگاه رهبری از تشکیل این کنگره سر پیچیده و دلیل عمده ای که برای این کار ابتدا بطور تدریجی و بعد بطور صریح ارائه میکرد عدم موافقت مقامات شوروی بود..... نمایندگان کنگره ها و کنفرانس ها مانند نمایندگان حزب در مجلس اغلب از اشخاصی انتخاب می شدند که مورد اعتماد مقامات شوروی بود.
اعضاء کمیته مرکزی حتماً باید مورد اعتماد کامل این مقامات باشند....... ه ..... و حزب توده ادایی از یک سازمان پنهانی بود. ادایی زشت زیرا نه هدف و نه خط مشی و نه جهان بینی و نه آرمان و نه آمادگی رزمی و نه تاکتیک و در واپسین سخن: نه سرشت «حزب توده هیچ کدام انقلابی نبود تا پیوستگی ارگانیکی یی میان ساختمان حزب با خط مشی و هدف و گوهرش برقرار باشد..... فرق است میان سازمانی که بنا به گوهر و خط مشی و هدفش خود بناچار راه ستیز پنهانی را برگزیده است با سازمانی که رویدادها و پیشامدها آنرا وادار به «قایبه شدن کرده است حزب توده از خمیره ی دوم بود. حزب توده قایم شده بود..... حزب توده» از جان مبارزه و سازمانی پنهانی تهی بود. ولی لاشه ی آنرا داشت. آخر ستیز پنهانی در نهان بودن تنها خلاصه نمی شود..... به گذر کشیدن اندیشه و مزبله یی از نظریات منحط خائنانه و ضد انقلابی این است.
خرید کتاب گذشته چراغ راه آینده است اثر محمود تفقدی جامی
فرهنگ «حزب توده» این حزب خائن که واژه های پراکنده ی مارکسیستی را بلغور می کرد و می کند. حنا برای نمونه هم که شده یکبار هم سنگرگیری انقلابی از خود نشان نداده است........ . ..... در حقیقت هیچ چیز حزب توده» به يك حزب واقعی و اصیل شبیه نبود و براستی فقط سازمانی برای فعالیت به نفع شوروی و از هر جهت وابسته به این دولت بود..... ۱۷۵ ..... با نهایت تأسف باید گفت که احزاب کمونیست شوروی و چین.... احتیاج به نوکر و فرمانبردارند......۱۸ . ..... کامبخش علاوه بر عضویت کمیته مرکزی و نمایندگی مجلس شورای ملی مسئول تشکیلات کل مسئول و رابط سازمان مخفی افسران توده ای و رابط حزب با مقامات شوروی بود...... به عنوان مسئول و رابط سازمان افسران و درجه داران.... اطلاعات مهمی از داخل ارتش به دست می آورد و آنچه به نظر او برای شوروی ها مهم بود بیش از آن که به کمیته مرکزی حزب گزارش دهد در اختیار مقامات سوروی قرار می داد..... . .....
«حزب توده» که به نام طبقه ی کارگر و بنا به اندیشه های مارکسیستی برای استعمار در ایران اصولا حق و حقوقی ریشه یی قائل شد و دادن امتیاز منابع کشور را به استعمار در زمره ی کوششهای خلق ایران برای رستگاری خویش و همبستگی با جنبشهای توده های سراسر جهان معرفی کرد. داستان «حزب توده همان سان که برای منافع انگلستان در ایران احترام قائل است. برای منافع شوروی نیز قائل است و به همانگون که نفت جنوب را به انگلیسی ها داده است. بایستی نفت شمال را هم به روسها بدهد که از زرادخانه ی اندیشه های البته انقلابی و مارکسیستی «حزب توده» و از قلم البته توانای جناب احسان طبری تراوید چنان همه جاگیر است که بازگو کردن ندارد........ ......
مسأله تقاضای امتیاز نفت از طرف اتحاد شوروی..... در وقتی انجام گرفت که یکماه پیش از آن نماینده حزب ما در مجلس با دادن هر گونه امتیاز به خارجیها موضع حزب را روشن کرده بود. آنوقت مسأله دادن امتیاز نفت شمال به آمریکا مطرح بود از طرف دولت مساعده و ما خود موضع درستی گرفتیم ولی به محض اینکه مسأله امتیاز نفت از طرف اتحاد شوروی مطرح شد حزب ما از این امتیاز پشتیبانی کرد. بدون اینکه توجه کنند که چرا واقعاً چنین حالتی برای ما پیدا شده است. چرا ما که خودمان می دانیم که امتیاز در مقابل ملت ایران چقدر خاطره دردناکی را بوجود می آورد و این صد سال اخیر اسارت ملت ایران با کلمه امتیازها توام بوده چرا می بایستی ما از یک چنین امتیازی پشتیبانی کنیم این چیزی نبوده غیر از همان وابستگی کامل به سیاست اتحاد شوروی و تبعیت ما از آن..... ......
آنوقت مسأله امتیاز نفت تمام شد و ما خیال میکردیم یا اینطور بما گفته شد و ما اینطور تبلیغ میکردیم برای افراد که پیشنهاد شوروی فقط برای این بوده است که امتیاز آمریکا را خنثی یکند. ولی جریان آذربایجان که بوجود آمد نشان داد که چنین چیزی نیست بلکه اتحاد شوروی واقعاً خواستار امتیاز نفت بود و واقعاً جریان آذربایجان را باین منظور بوجود آورد.... ۱۱۲ ...... در شهریور ماه ۱۳۲۴ دولت شوروی که میدید. جنگ به پایان رسیده است و دیر یا زود باید نیروهای او خاک ایران را ترک کنند و از این کشور خارج شوند تصمیم گرفت به نام جنبش خودمختاری آذربایجان در این استان که هنوز در اشغال او بود حکومت خود مختاری درست کند و آن را وسیله اعمال فشار بر دولت ایران در جهت تأمین منافع خود مانند امتیاز نفت شمال و غیره قرار دهد و سرانجام اگر شرایط مساعد بود این استان را از ایران جدا کند. برای این منظور پیشموری غلام یحیی دانشیان دکتر سلام الله جاوید و چند نفر از عمال دیرین خود را مأمور تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان ساخت ۱۳) ...... فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان خلق الساعة بدون مشورت با حزب ما درست ... اما این عده سران فرقه دموکرات نه سازمانی داشتند و نه پیروان زیادی چاره ای نبود جز این که سازمان حزب توده و شورای متحده در آذربایجان به این فرقه خلق الساعه ملحق شوند. اناکیشی اف» معاون میر جعفر باقروف دبیر کل حزب کمونیست آذربایجان شوروی که برای پیاده کردن این نقشه به تبریز آمده بود رهبران کمیته ایالتی حزب توده را احضار کرد و به آنها دستور داد