کتاب طبل حلبی اثر یاشار کمال
«نویسنده معروف و کوشا یاشار کمال» (متولد ۱۹۲۳،) نویسندهی پرآوازهی ترک، برای کتابدوستان ایرانی نام شناختهشده و آشناییست. هرچند، مدتهاست که «تب» کمال فروکش کرده و محبوبیت او کاهش یافته است، اما روزگارانی بود که این مرد کردتبار یکی از پولسازترین نویسندهگان در بازار کتاب ایران به شمار میرفت؛ در همآن دوران، اغلب آثار یاشار کمال به فارسی ترجمه شدهاند: «قهر دریا،» «اینجه ممد،» «اربابهای آقچاساز،» «شاهین آناوارزا،» «افسانهی آغری،» تریلوژی «آنسوی کوهستان،» «پرندهگان هم رفتند،» «سلطان فیلها،» و ... در این چند سال هم «علیرضا سیفالدینی» و نشر «ققنوس» به ترجمه و انتشار یکی از مهمترین آثار کمال، یعنی تریلوژی «قصهی جزیره» اقدام کردند که دو جلد آن با نامهای «بنگر فرات خون است» و «آبخوردن مورچه» به ترتیب در سالهای ۸۶ و ۸۷ منتشر شدند و در روزهای اخیر هم جلد سوم آن با نام «خروسخوان» به بازار آمده است. یکی از کتابهای خوبی که از یاشار کمال به فارسی ترجمه شده رمان کوتاه «طبل حلبی»ست. این کتاب را دکتر «توفیق سبحانی» ترجمه و نشر «نی» در سال ۱۳۶۷ منتشر کرده است. متاسفانه، ظاهرن این اثر از همآن سالها تا کنون تجدید چاپ نشده و بنابراین، کمکم به فراموشی سپرده میشود، در حالی که از نوشتههای خوب کمال است و ترجمهی بسیار روان و پرداختهای دارد. نام اصلی این رمان «تنکه» (Teneke) است. تنکه در زبان ترکی استانبولی معنی حلبی میدهد، و مترجم به این دلیل نام «طبل حلبی» را برای آن برگزیده که در طی داستان از حلبی به عنوان طبل و وسیلهای برای استقبال پوشالی و بدرقهی خصمانه استفاده میشود. سالها پس از انتشار ترجمهی فارسی این کتاب، اثر مشهور «گونتر گراس» هم با عنوان «طبل حلبی» چاپ شد و این شاید لطمهای بود برای کتاب یاشار کمال، چون با این ناماش زیر سایهی شاهکار گراس قرار گرفت. «طبل حلبی» کمال ابتدا در روزنامهی «جمهوریت» و سپس در ۱۹۵۵ بهصورت کتاب منتشر شد. این نوشته دومین رمان یاشار کمال بود. ویژهگیهای سبکی و تمهایی که در رمانهای بعدی کمال شاهد هستیم، همهگی در این اثر دیده میشوند و نشان از آن دارند که کمال نویسندهایست که از ابتدای کار ایدئولوژی و شیوهی نگارش خاص خود را داشته است و به مرور آن را به کمال رسانده است.