کتاب الهه شرقی نوشته رویا خسرو نجدی
کیمیا دختری بسیار زیبا پس از طلاق از همسرش اردلان برای ادامه تحصیل به دانشگاه سوربن فرانسه میرود درآنجا با رابین خواهرزاده زن عمویش که تک پسر پولدار و خوش تیپ و خوش گذران آمریکائی است آشنا میشود که در همان ابتدا سعی میکند با نفوذی که دارد اورا تحت حمایت خود قرار دهد ولی کیمیا اجازه نزدیکی اورا به خود نمی دهد . درحالیکه رابین بشدت به او علاقمند شده ولی اختلافات فرهنگی آنها دائماً باعث ایجاد سوء تفاهم برای کیمیا میشود تا اینکه رابین به علت عشق شدید دست از تمام تفریحاتش میکشد و شروع به مطالعه راجع به فرهنگ و کشور ایران و اسلام میکند و کیمیا را همچون الهه ای شرقی بیمارگونه می پرستد ... ....تمام اندامش به شدت مي لرزيد، حتي با فشار دندانهايش نمي توانست لرزش محسوس لبهايش را مهار كند. انعكاس كلمه "برگشته" همچنان در مغزش مي پيچيد و سرش را به دوران مي انداخت.