کتاب تاراس بولبا اثر نیکلای گوگول
کتاب رمان تاراس بوليا، به سبب اهميت و توفيقي كه اين داستان در همهجابه دست آورد، بعداً همواره جداگانه به چاپ رسيد. داستاني است در ستايش قزاقها و طبع شجاع و وحشي آنها. وقايع رمان در قرن شانزدهم ميگذرد؛ قرن شمشير و جنگ كه هر كس كه در خور نام انسان است در حال پيكار است. تاراس بوليا، قزاق پنجاه سالهاي كه همچنان آماده جنگيدن و كشتار در راه اعتقاد خود است، با دو پسرش اوستاپ و آندري به اردوگاه قزاقها در «سخ»، واقع در جزيرهاي در رود دنيپر، ميروند. شب و روز در استپها، اسب ميتازند و درست هنگامي به آنجا ميرسند كه قزاقها پشت به هزيمت داده از قايق پياده ميشوند و با خشم تمام نقل ميكنند كه «يهوديها كليساهاي ما را به اجازه ميگيرند و كاتوليكها مسيحيان ارتدوكس رابه ارابه ميبندند، چطور ميتوان در سرزمين روس اين همه از دست كفار شكنجه ديد و تحمل كرد!» جنگ آغاز ميشود و قزاقها پس از آنكه تمام يهوديان دور و بر را به رود دنيپر مياندازند، به غارت دهات آنها ميپردازند. هنگام حمله به يك قلعه، جوانترين پسر تاراس، يعني آندري، كه در كيف عاشق دختري لهستاني شده بود، به خوديها خيانت ميكند و به دشمنان ميپيوندد، اما اسير ميشود و خود تاراس بوليا او را ميكشد...