تاوان عشق

کتاب تاوان عشق نوشته فهیمه رحیمی

اسم دوران دوشيزگي من كاترينا گريگوريان است. پدرم ايراني و مادرم مكزيكي بودند. پدرم كارشناس چاه نفت بود و براي يك شركت خارجي كار مي كرد . مادرم زني زيبا و دلفريب بود . آنها با عشق ازدواج كرده و من تنها ثمره ي آن هستم .تا هفت سالگي زندگي راحتي را سپري كردم . اما مقدر نبودكه اين سعادت پايدار بماند . بنا به دعوت يكي از دوستان پدرم كه به شيراز منتقل شده بود به آنجا رفتيم .چند روزي بعد از ورودمان فاجعه به وقوع پيوست و ناگهان زلزله مهيبي زمين و زمان را به هم ريخت .وقتي زمين لرزه شروع شد من در حياط بودم و پدر و مادرم در اتاق استراحت مي كردند اما پيش از آنكه بتوانند اتاق را ترك كنند ،سقف فرو ريخت و آنها زير آوار ماندند .همكار پدرم و خانمش بيرون بودند و جان سالم به در بردند. هنوز دقايقي نگذشته بود و ما هنوز در بهت و حيرت بوديم كه بار ديگر زمين تكان خوردو آنچه را كه سالم مانده بود ويران كرد. من دچار شوك شده بودم و پياپي جيغ مي كشيدم. وقتي همكار پدرم مرا در آغوش كشيد ، او را چنگ زدم و به طرف اتاقي كه ديگر به صورت مخروبه در آمده بود دويدم و با ناخن شروع كردم به كندن. مي خواستم پدر و مادرم را نجات دهم . هنگامي كه عده اي براي كمك رسيدند ديگر شب شده و كاري از دست آنها ساخته نبود نزديكي هاي صبح جسد پدر و مادرم را در حالي كه در آغوش هم جان سپرده بودند از زير آوار بيرون كشيدند . موهاي بلند و مشكي مادرم به خون و خاك آغشته بود و چهره پدر تشخيص داده نمي شد. بلايي عظيم بر مردم نازل شده و در آن هنگاه ي غريب هر كس به دنبال گمشده اي مي گشت .من تا آن زمان زمين لرزه نديده بودم ....