کتاب شیرزاد یا گرگ جاده اثری احمد ناظر زاده کرمانی
در این کتاب امده است که در سال 736 هجری «ابوسعید»، از اخرین فرمانروای مقتدر مغول درگذشت و در فاصله 59 سالی كه از سلطنت آخرین خان مغول تا حمله تیمور گورگانی به جنوب ایران گذشت، كشور ایران زیر سلطه دیكتاتور آل مظفر قرار گرفت. بعد از مرگ او هرج و مرجی كه بر سر جانشینی او به وقوع پیوست، میدانی به راهزنان داد تا با خیال آسوده به راهزنی و قتل و غارت مسافران و كاروانها بپردازند. یكی از این راهزنان خونآشام و بیرحم «شیرزاد» بود كه در مسیر رفسنجان و یزد در كمین كاروانیان مینشست. او یكی از اهالی سیرجان بود كه پدر معشوقهاش كه مخالف ازدواج با دخترش «نوشین» بود، به قاضی شهر رشوه پرداخته بود تا او را در میدان شهر به چوب ببندند و خوار و رسوا كنند. شیرزاد بعد از این رسوایی به بیابان پناه برده بود و اینك سردسته راهزنانی بود كه اسمش لرزه بر اندام كاروانیان دولت میافكند. او در كمین كاروانی نشسته بود كه از سیرجان میآمد تا انتقام خود را از آنها بگیرد. و وقتی كه كاروان سیرجان، كه نوشین و پدرش نیز همراه آنها بود رسیدند، شیزاد و راهزنان آنها را اسیر كردند. ناگاه خبرآوردند كه «شاه شجاع»، در پی شكایت مردم كرمان از شیرزاد، دستهای سوار برای گرفتن او روانه كمینگاه كرده است و سواران در حال نزدیكشدن هستند.