پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

وداع با اسلحه

موجود
100,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب رمان

کتاب وداع با اسلحه اثر ارنست همینگوی
توضیحات

سادگی بی‌خدشه بودن و در عین حال زیبای این داستان، زیبایی کم‌نظیری به آن می‌دهد. هنر همینگوی در این است که موضوعی رمانتیک را به طرزی غیررمانتیک نقل می‌کند، و این نکته تناقضی بس گیرا به وجود می‌آورد که سخت‌گیرترین خواننده‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در اوایل ۱۹۱۷، هنری به عشق اعتقاد ندارد و جنگ به نظرش ورزشی سرگرم‌کننده می‌آید؛ اما در پایان همان سال، به حقیقت عشق و جنگ پی می‌برد. هنر نویسنده درمحسوس گرداندن این تحول خاصه بدان سبب است که نه دست به تجزیه و تحلیل می‌زند و نه دست به نقل جمله‌های سنگین و پرمعنی، بلکه فقط به واقعیت و مطالب عینی و روزمره اکتفا می‌کند. اگر هنری تغییر کرده‌است، بدان سبب است که زیسته و آموخته‌است. رمان بدان اکتفا می‌کند که آنچه او می‌بیند به ما نشان دهد و ملاحظات او را منعکس کند. خواننده، قهرمان داستان را گام به گام دنبال می‌کند و نرم نرم، بدون آشفتگی، به جایی می‌رسد که او را دوست بدارد و خود را جای او بگذارد. سرانجام باید گفت سبک همینگوی چنان نرم و هموار است که هیچ تلاش و تقلایی را نشان نمی‌دهد. این سبک، که در آن زمان انقلابی تلقی می‌شد، نویسندگان بسیاری، به خصوص آمریکاییان را تحت تأثیر قرار داد. همه آنها کوشیدند، در حد توان خود، از همینگوی تقلید کنند، ولی بیهود بود. چون همینگوی شگردهایی خاص خود دارد که برخلاف معمول، به نوشته‌هایش طبیعی بودنی ستایش‌انگیز می‌بخشد. گفتگوها و سرگذشتها در یکدیگر حل می‌شوند و به صورتی زلال، به گونه‌ای تحسین برانگیز زلال، جریان می‌یابند>خلاصه داستان:

جنگ جهانی اول، که در این کتاب از گوریتسیا ، شهر کوچکی در شمال تریسته ، در منتهی‌الیه سرحد ایتالیا به آن نگریسته شده‌است، چندان ترسناک به نظر نمی‌رسد و در انعکاس گنگ چند صدای توپ دوردست خلاصه می‌شود. ستوان فردریک هنری آمریکایی، که بر اثر جوانی و لاقیدی و ذوق به ورزش در ارتش ایتالیا استخدام شده‌است، در میان آمبولانسهای خود و تالار ناهارخوری و شراب و زن زندگی بسیار مطبوعی دارد. با نزدیک شدن تدریجی زمستان صدای توپها بسیار کمتر می‌شود و درخواست مرخصی هنری را برای تمام زمستان می‌پذیرند. هنری از این فرصت برای خوشگذرانی در شبه جزیره استفاده می‌کند. وقتی که دوباره به جبهه برمی‌گردد، با پرستاری انگلیسی آشنا می‌شود و تظاهر به دوست داشتن او می‌کند؛ در حالی که دروغ می‌گوید. پرستار هم تظاهر به باورکردن حرف او می‌کند؛ در حالی که چنین نیست. در خلال این احوال جنگ جان تازه می‌یابد. هنوز صحبت هنری با اطرافیانش راجع به جنگ تمام نشده‌است که می‌فهمد آنها چقدر از جنگ بیزارند. همان شب اول، وقتی که مشغول صرف شام مختصری از ماکارونی و پنیر با سربازان خود است، زخمی می‌شود. او را به بیمارستانی آمریکایی در شهر میلان منتقل می‌کنند. هنری از اتفاق پرستار انگلیسی را دوباره در آنجا می‌بیند. بین او و پرستار نوعی همدستی به وجود می‌آید؛ به نحوی که هنری شروع می‌کند به دوست داشتن او. در جبهه اوضاع به کلی تغییر کرده‌است و دیگر صحبت از بازی در بین نیست. همه سخت می‌جنگند.سرجوخه‌هایی که به قصد زود رسیدن سوار آن شده‌اند، حاضر نیستند کمک کنند تا از گل بیرون بیاید و پا به فرار می‌گذارند. هنری، در اوج خشم و برآشفتگی یکی از آنها را می‌کشد. حال هنری منتظر دادگاهی است ولی

 

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.