کتاب آخرین اعدام اثر زکریا هاشمی
رمان «آخرین اعدام» اثر زکریا هاشمی، یکی از نمونههای برجسته و متفاوت از ادبیات مستندنگارانهی فارسی است که مرز میان واقعیت و داستان را با مهارتی منحصر به فرد درمینوردد. این کتاب روایتگر زندگی و جنایات یکی از مخوفترین چهرههای جنایتکار تاریخ معاصر ایران، «هوشنگ ورامینی» است؛ مردی که در دههی ۳۰ و ۴۰ خورشیدی با جنایتهای پیدرپی خود، لرزه بر اندام جامعهی شهری تهران انداخت و سرانجام در سال ۱۳۴۲، در میدان توپخانه در ملأعام به دار آویخته شد.
زکریا هاشمی که بیشتر او را با کارنامهی بازیگریاش در سینمای پیش از انقلاب میشناسند، در «آخرین اعدام» به قلمرو ادبیات وارد میشود، اما نه با یک رمان تخیلی یا صرفاً داستانپردازانه، بلکه با اثری که ریشه در واقعیت تلخ و خونین یک قاتل زنجیرهای دارد. نویسنده برای نگارش این اثر، به سراغ نوار صوتی مصاحبهی واقعی دو خبرنگار مشهور رادیو ایران، نورالدین ثابت ایمانی و سبکتکین سالور، با ورامینی در زندان میرود؛ مصاحبهای که تنها چند روز پیش از اجرای حکم اعدام انجام شده و در آن، ورامینی بیپرده به شرح اعمال شنیع خود میپردازد.
هاشمی با گوش سپردن به این نوارها، اثری خلق میکند که در آن نه تنها به بازسازی لحظات، احساسات و فضای دههی ۳۰ و ۴۰ تهران پرداخته شده، بلکه ذهن آشفته و پریشان یک مجرم بیمار روانی نیز کالبدشکافی میشود. زبان روایت در کتاب، صریح، بیپرده و گاه بسیار خشن است. نویسنده به عمد از اصطلاحات و واژگان رایج جنوب شهر تهران، زبان لمپنی و واژههایی گاه شوکهکننده استفاده میکند تا لحن را با ذهنیت و فضای شخصیتهای داستان هماهنگ سازد.
در «آخرین اعدام»، مرز میان داستاننویسی و گزارشنویسی کمرنگ میشود. گویی نویسنده با ادبیاتی گزارشی، اما با ابزار داستانپردازی، تلاش دارد تصویری دقیق، مستند و در عین حال تأثیرگذار از ذهنیت یک جنایتکار ترسیم کند. خواننده با هوشنگ ورامینی روبهرو میشود، اما نه در مقام یک هیولا، بلکه انسانی که در دل تاریکیها و رذالتهای انسانی گرفتار آمده؛ انسانی که شاید خود نیز قربانی ساختارهای اجتماعی، فقر فرهنگی، بیسوادی و انحرافات جنسی زمانهی خود بوده است.
زکریا هاشمی در این اثر نه تنها به شرح جنایات میپردازد، بلکه از خلال توصیفهایش، پرسشهای مهمی را مطرح میسازد: جامعه با انسانهای منحرف چگونه برخورد میکند؟ مرز جنایت و بیماری روانی چیست؟ آیا اعدام، پایان جنایت است یا فقط پاک کردن صورت مسئله؟
از حیث سبک، «آخرین اعدام» ترکیبی از زبان ادبی، زبان محاورهای و گزارشگونه است. گاه جملهها کوتاه و ضربآهنگدارند و گاه نویسنده با توصیفهای کشدار، حال و هوای شخصیتها و صحنهها را با دقت نقاشی میکند. این سبک ویژه باعث شده که کتاب با وجود تلخی آشکار موضوع، جذاب و پرکشش باقی بماند.
به لحاظ موضوعی، اثر در تقاطع ادبیات جنایی، روانشناسی جنایت، و جامعهشناسی جرم قرار دارد. هاشمی در این رمان، تنها به دنبال سرگرمی نیست؛ او آینهای روبهروی جامعهاش میگیرد تا چهرهی بیپرده و گاه زشت آن را نشان دهد.
«آخرین اعدام» کتابی است که خواندن آن آسان نیست، نه بهخاطر زبان یا ساختار، بلکه بهخاطر محتوای تکاندهنده و صراحت عریانش. اما همین ویژگی است که آن را از بسیاری از آثار همدورهاش متمایز میسازد. این کتاب نه فقط یک بازخوانی از تاریخ جنایت در ایران است، بلکه تلاشی است برای فهم عمیقتر از «شر» درون انسان.
در مجموع، «آخرین اعدام» را میتوان یکی از آثار خاص و نادر ادبیات فارسی دانست؛ کتابی که با شهامت، صداقت و بیپروایی به سراغ یکی از سیاهترین بخشهای روان انسانی میرود و آن را پیش چشم خواننده میگذارد؛ نه برای وحشت، که
برای اندیشیدن.