پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

تاریخ کوبیسم

موجود
100,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب هنری

تاریخ کوبیسم نوشته داگلاس کوپر
توضیحات

اولین دفعه است که در کارهای پیکاسو و براک، به خصوص در نقاشی های حدود سال های ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱ آن هاست که شکل نمایی [یا فیگوراسیون] در برابر انتزاع [یا آبستراکسیون] قرار می گیرد و تقابل آن ها، نظرها را به خود جلب می کند. این آثار عنوان کوبیسم تحلیلی [یا آنالیتیک] را می یابند، و هر چند این اصطلاح [به لحاظ معنا] مانند بسیاری از برچسب های کوتاه شده ی دیگر گمراه کننده است،ارجاع و اشاره به آن دوره یا سبک آثار پدید آمده را تسهیل می کند.روش های تشریح و تجزیه و تحلیل عقلانی، نا متکی به مشهودات خود آثار، معنای مستتر در این اصطلاح است. در مرحله نخست کوبیسم، براک و پیکاسو رهیافت ساختاری سزان را فارغ از شیوه رنگ پردازی اش برمی گیرند و با محدود کردن خویش به رنگسایه قهوه ای و اخرایی و سبز و خاکستری بیشتر بر فرم کارشان تأکید می ورزند. آنان از طریق تجزیه ی موزون جسم و فضا به تراشه های کوبیستی گام به گام شکل چیزها را ساخت گشایی می کنند و نوعی ساختار بلورآسای مستقل از شیء می آفرینند، چنان که نقاشی هایشان خوانایی تصویری مرسوم را از دست می دهند و به شکل بندی های صوری خودسامان تبدیل می شوند. ماجراى كوبيسم از آنجا شروع شد كه نقاشانى نظير پابلو پيكاسو و هانرى ماتيس نتوانستند با سطح دوبعدى و تخت بومها و صفحه هاى نقاشى كنار بيايند. آنها به اين نتيجه رسيده بودند كه نقاشى، در بهترين و دقيق ترين حالت هم نمى تواند جهان بيرونى را آنگونه كه هست، به تصوير بكشد. براك، نقاش معاصر آنها، براى اين مشكل يك راه حل خوب ارائه كرد. براك گفت : مشكل اساسى نقاشى اين است كه وقتى ما خود هم يك تابلو با صورت يك نفر را بكشيم، مقابل آن مى نشينيم و تكان نمى خوريم. آيا بهتر نيست يك نقاش هنگام كشيدن پرتره كمى تكان بخورد و علاوه بر صورت، تمام رخ يك انسان، سه رخ، نيم رخ و حتى پشت سر او را هم نقاشى كند. براك و پيكاسو اين ايده را مدتى در نقاشى هايشان به كار بستند و به موفقيت چشمگيرى دست يافتند. تابلوهاى آنها بيشتر از آنكه شبيه نقاشى هاى كلاسيك باشد، به صفحه آينه خرد شده اى مى مانست كه منظره ها و صورتها را تكه تكه نشان مى دهد. اصطلاح كوبيسم (Cubism) در اصل به معناى «مكعب گرايى» است (اين مكتب در فارسى به حجم گرايى ترجمه شد) مشهور است كه وقتى هانرى ماتيس از نمايشگاه تابلوهاى براك ديدن مى كرد، با ديدن نقاشى هاى او گفت: واى... چقدر مكعب كوچك... و از آن روز نقاشان اين سبك تصميم گرفتند مكتب خود را كوبيسم بنامند. كوبيسم در هنرهاى ديگر نتوانست نمودى جدى پيدا كند. هنرهاى تجسمى همان طور كه از اسمشان پيداست، نيازى به حجم گرايى نقاشان احساس نمى كردند. مجسمه ها و معمارى خانه ها در سه بعد جريان داشتند و نمى شد بعد تازه اى به آنها افزود. اما مكتب كوبيسم، نويسنده ها و شاعران را مدتى به فكر برد. بسيارى از آنها به اين فكر افتادند كه مى شود ايده اصلى مكتب كوبيسم را در نوشته هايشان به كار ببرند و هنگام توصيف صحنه ها، همه چيز را از يك نقطه به تصوير نكشند...

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.