لیست آثار و کتابهای نویسندگان ایرانی و خارجی
میلان کوندرا را یکی از نویسندگان قدر ادبیات جهان باید شناخت این نویسنده که بسیاری از آثار به زبانهای دیگر جهان ترجمه شده.برای اهالی کتاب در ایران نام آشنایی است .میلان کوندرا در سال هزار و نهصد و بیست نه در چکسلواکی بدنیا آمد این نویسنده چک زبان پس از چندهه زندگی در کشور خود به کشور فرانسه مهاجرت نمود و مقیم و شهروند کشور نام برده گرید و آثارش را به فرانسه و انگلیسی و چک می نویسد.در وبلاگ ما بر انیم که کتاب های نویسنده را آنچه در ایران بفارسی در آمده معرفی و شما می توانید برای خرید کتاب های میلان کوندرا اقدام مایید
آنچه که در این مطلب می نویسم راجع به محسن مخلباف نویسنده است.کرچه ایشان بدلیل ساخت فیلم های خود در جهان بسیار شناخته شده است.اما سایت کارا کتاب راجع به کتاب و آثار نویسدگان است. و در این مطلب راجع به زندگی و آثار محسن مخلباف در زمینه نویسندگی صحبت می شود. و در پایان کتاب های محسن مخلباف نام برده میشود که می توانید برای خرید آن کتاب یا اطلاع کامل از آن موضوع روی عنوان نام برده کلیک تا به صفحه مربوط انتقال یابید. ایشان در سال هزار و سیصد و سی وشش در شهر تهران بدنیا آمده و چند سالی است که از وطن خارج شده است و طی این چند دهه دهها فیلم ساخته که لازمه ساخت آنها فیلم نامه یا طرح داستان و قصه های فیلم است که این آثار عبارتند از
قبل از هر چیز باید بگم چرا وقتی یک نویسنده یک کتاب به هر دلیل ممنوعه می نویسد تصور می شود تمام آثار نویسنده ممنوع الچاپ یا ممنوع الفروش است مثلا شجاع الدین شفا بسیاری از آثار مشهور ادبی جهان را ترجمه نمود و در اواخر عمر خود کتبی نوشت که متاسفانه مطابق با جامعه و مذهب ما جور نبود و انتقادات ما مذهبیون را بدنبال داشت. در این مطلب درباره علی دشتی می نویسم که بسیاری از آثار علی دشتی راجع به ادبیات شعر و حتی داستان هستند و تنها یکی دو عنوان کتاب است که ممنوع الچاپ است اولی کتاب بیست و سه سال است که آنهم بصورت قطعی معلوم نیست چون روی خود کتاب اصلی نوشته شده نویسنده علی منزوی و کتاب دیگر نیز پیرامون خاندان پهلوی پنجاه و پنجاه سال حکومت پهلوی است که بعد تر خود این نویسنده به تقد خاندان پهلوی پرداخت.پس به فرض اینکه حتی کتاب بیست و سه سال نیز برای ایشان باشد که نیست هدف از آثار این نویسنده آثار غیر بی احترامی به دین می باشد که اگر این چنین بود از لحاظ ما نیز محکوم بود. آثاری که به دین و مردمم بی حرمتی نشده. بنابراین دقت داشته باشید این مطلب راجع به آثار علی دشتی است که هیچ مشگلی نداشته و همچنان با مجوز وزرات ارشاد و و فرهنگ اسلامی چاپ و پخش می گردد.اما متاسفانه وقتی یک نویسنده یک اشتباهی می کند بسیاری از مخاطبان آثار قبلی نویسنده باید به پای نویسنده بسوزند. مثلا همین سلمان رشدی که اسمش را با ترس باید نام برد خود بنده که شخص مذهبی هستم و بابت این کتاب بی شرمانه آیات شیطانی برایم موجب نفرت شده و این کتاب را منفور و محکوم می شناسم اما با اشتباه بزرگ این نویسنده از مطالعه دیگر آثار او محروم شده. آثار دیگر این نویسنده که قبل از چاپ کتاب آخر ممنوعه اش بی مشگل در کشور به چاپ می رسید و حتی جایزه م از جمهوری اسلامی گرفته بود. کتاب هایی چون بچه های نیمه شب و رمان شرم که هیچ مشگلی برای چاپ مجدد نبود مگر خود شخص نویسنده که برای ما مسلمان منفور و محکوم است. حال به بیراهه نروم قرار بوده است که در این مطلب راجع به علی دشتی صحب نمایم.علی دشتی در حدود هشتاد و چهار سال عمر نمود و در اواخر سال شصت چشم بر جهان بست این نویسنده که موضع های بسیار سیاسی داشت از دوره قاجار و دو پهلوی مورد انتقاد قرار می گرفت و دیگران را به تیغ انتقاد می کشاند. نویسنده طی عمر خود کتاب های بسیاری در زمینه های متفاوت از مقالات تا کتب ادبی و تاریخی گرفته تا داستان و رمان به یادگار گزاشته است. وی در دوره ای از دوره پهلوی حمایت و بعدتر مرتب دوره شاهناهشی رو مورد نقد قرار می داد
در زیر آثار علی دشتی را معرفی می نمایم که کتاب هایی که از لحاظ وزرات ارشاد مشگلی نداشته عرضه می گردد
ایرج پزشک زاد در سال ششم قرن سیزدهم هجری چشم بر جهان گشود این نویسنده توانا و طنز پرداز را بخاطر رمان مشهور و برجسته دایی جان ناپلئون به اوج و محبوبیت رسید رمانی که با ساخت سریالش ماندگار در ذهن مردم شد.سریالی که محبوبترین پیش از انقلاب است ساخته اقای تقوای و بازی های خوب موجب شناخته شدن ایرج پزشکزاد شد اگرچه این فیلم باغث شناخته شدن شد وگرنه خود کتاب شاهکار است و دارای تکنیک بسیاری قوی در داستان نویسی و ادبیات داستانی است.ایشان که در فرانسه حقوق خوانده بودن در ایران سالها به قضاوت پرداختن و همینطور در وزارت امور خارجه و سمت مدیریت کل روابط فرهنگی را برعهده داشتن که این نشان دهنده قدرت اجرایی ایشان علاوه بر نویسندگی است.ایشان سالها به ترجمه آثار نویسندگان مشهور پرداخته و آثار زیادی را به چاپ رسانیده
کتاب های اسوتلانا الکسیویچ
اسوتلانا الکسیویچ (روسی: Светлана Александровна Алексиевич؛ اوکراینی: Світлана Олександрівна Алексієвич; ۳۱ مهٔ ۱۹۴۸ در ایوانو-فرانکیفسک ) نویسنده و روزنامهنگار اهل بلاروس است. وی در سال ۲۰۱۵ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. آکادمی سوئد وی را بهدلیل روایات چندصدایی، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست، شایستهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات دانستند. بدینترتیب، آکادمی سلطنتی نوبل سوئد سووتلانا الکسیویچ را برندهٔ نوبل ادبیات ۲۰۱۵ میلادی اعلام کرد.[۳] وی نخستین نویسندهٔ بلاروس است که موفق به دریافت این جایزه شدهاست.وی همچنین در سال ۲۰۱۳ برندهٔ جوایزی همچون جایزه صلح کتابفروشان آلمان و جایزه مدیسی شدهاست. منتقدان، آثار ادبی او را سرشار از بازتاب روحیهٔ شهروندان روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میدانند
.
زندگینامه اسوتلانا الکساندریونا الکسیِویچ در ۳۱ مهٔ ۱۹۴۸ در شهر ایوانو-فرانکیفسک به دنیا آمد. مادرش اوکراینی و پدرش اهل بلاروس بود. پس از پایان مدرسه، بهعنوان خبرنگار مشغول به کار شد. پس از سالها اقامت در تبعید، به کشورش بازگشت، اما زندگی در وطن باعث نشد که دست از انتقادهای سیاسی خود بردارد.[۶] کتابشناسی صداهایی از چرنوبیل: تاریخ شفاهی یک فاجعهٔ هستهای صداهای شوروی از جنگ افغانستان
شمیم بهار متولد 1317 نویسندهی نوگرا و جریانگریز، ناشر و منتقد ادبی و سینمایی جریانساز ایران در دهههای چهل و پنجاه شمسی بود. وی آثارش را در نشریهٔ روشنفکری اندیشه و هنر منتشر میکرد و هیچگاه تن به چاپ کتاب و مصاحبه نمیداد. همین مسأله به همراه عدم حضور آشکار وی در جامعهٔ ادبی سه دههٔ گذشته از وی «معمایی» میسازد که تا به امروز نیز باقی ماندهاست
بهار داستانهایش را در سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۱ در دورهٔ پنجم مجلهٔ اندیشه و هنر چاپ کرد داستانهایی که توصیفی از بحران نومیدیهای احساسی روشنفکران اروپادیدهٔ مرفهاست. داستانهایی که به دلیل حضور شخصیتهای پیوسته و تکرارشونده، در کنار هم یک کلیت را تشکیل دادند. کلیتی که بیانگر دغدغهها و اصول رفتاری قشر روشنفکر و شکستخوردهٔ سالهای دههٔ سی و چهل است. تمامی این داستانها مضمونی عاشقانه دارند و به شیوهٔ آثار داستاننویسانی چون سالینجر نوشته شدهاند
«طرح» نخستین داستان بهار است که در تابستان ۱۳۴۲ در نشریهٔ اندیشه و هنر به چاپ رسید. این داستان و دو داستان «اینجا که هستم» و «پاییز» تجربههای نخست نویسندهاست که گرچه نشان از نویسندهای با گرایشهای نوجویانه دارد، مقدمهای بر داستانهای دیگر نویسنده نیز محسوب میشود. این دو داستان در فضای غربت در اروپا میگذرد