کتاب رکسانا که به نوشته م.مودب پور است.قصه ی این اثر همانند برخی از نوشته های نگارنده با حضور داشتن دو نقش مهم و اساسی شروع می شود که یکی شوخ طبع و بذله گو و دیگری ناراحت و ساکت است. داستان از آنجا شروع می شود که این دو نفر متوجه می شوند عمه ای داشته و در سیر رویدادها و اتفاقات با دختری به اسم رکسانا اشنا می شوند.یک ربع بعد رسیدیم منزل و ماشین را همان جلو در پارک نمودیم و آروم رفتیم خانه . ساعت به طور تقریبی نزدیک شیش صبح بود که گرفتیم خوابیدیم.چشمم تازه گرم خواب شده بود که مادرم از خواب بیدارم نمود. ساعت ده صبح بود. بلند شدم و به حمام رفته و لباس هایم را پوشیدم و رفتم طبقه ی پایین. پدر و مادر و عموم داخل تراسِ جلو حیاط سر میز صبحانه نشسته بودند. سلام کردم و رفتم نشستم.تا نشستم پدر گفت دیشب کجا بودید.گفتم رفته بودیم به دنبا دختر عمه.او هنوز از دستم ناراحت ود.برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب رکسانا تماس بگیرید.