پیرامون کتاب مرد  بی ‏چهره اثر مارکوس ولف یک رمان جاسوسی است و در حین آن یک کتاب خاطذه نویسی است.قبل از انکه متوجه موضوع خود کتاب شوید می بایست خود شخصیت مارکوس ولف را بشناسید که در اصل این اثر قصه ها و ماجراهایست که برای ایشان پیش امده و حال پس از گذشت سالها مکتوبش نموده. اری ایشان چهره مرموزی بود که پس از گذشت دو دهه تازه سرویس اطلاعاتی غرب توانستند شخصیت اورا تشخیص و بقولی اورا شناسایی نمایند. او که به مرد بی چهره مشهور بود  یکی از شخصیتهای مهم جاسوسی در زمان جنگ سرد بود و طی سالها جنگ سرد او چون روح و شبحی به وظایف جاسوسی خود مشغول بود.و در کتابش به شرح کامل ماموریتهایش هرانچه اتفاق افتاده چه شکست خورده و چه موفقیت امیز پرداخته. و در بیان این عملیات جاسوسی چنان هیجان می افریند که شما با خود در زمانی گذشت همقدم خواهید شد و یک نمایش شفاف و زنده از لیدران بلوک شرف به تصویر می کشد.و جنجال و فجایع و اسناد جنگ سرد را در اختیار مخاطب می گذارد. و به روایت حقیقی گونترگیوم که یک جاسوس حرفه ای المان شرقی بود می پردازد که باعث سقوط صدر اعظم المان غربی یعنی ویلی برانت گردید. و همینطور با کارهای مشترک  گروهای تروریستی با المان شرفقی و جریانات و حوادثی که در کشورهای متعددی چون امریکای لاتین و افریقا د دیگر مکانهای دیگر می پردازد