پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتاب داستان ایرانی

.....................................................................................................

دانلود کتاب داریوش یکم پادشاه پارسها اثر پیتر یولیوس یونگ ترجمه داوود منشی زاده

 

 اولین زد و خورد طلایه ها از مرکز تمدن های جنوبی بسیار دور بودند. نتیجه این شد که اقوام شمالی در اروپای مرکزی و روسیه جنوبی بر طبقاتی از مردم مسلط شدند و آنها را فرا پوشیدند که با جنوب مربوط و در حقیق واسطه بین شمال و جنوب بودند. این مردم اقوام دایره تمدن سفال های نواری و در قسمت اعظم از نژاد دیناری بودند. در اینجا اهمیتی داشتند و با تمدن های جنوب و همچنین با مناطق شرق دور مربوز بودند. کولتور دهقانی انها بسیار اصیل و مترقی بود و حس هنر خاص نژاد دیناری آنرا تقویت میکرد و در جوار آن نیز استعدادات روحی و عقلانی فراوانی داشتند.از این راه نژاد شمالی نه تنها فضای بیشتری تحصیل کرد و برجاده های جنوب مسلط شد بلکه برد بزرگتر این بود که هسته شمالی با خون دیناری ترکیب شده در حالیکه هردو از حیث خون بهم نزدیک بودند ایجاد یک قدرت قومی عجیبی میسر گردید.در این قدرت قومی همه آن استعداد آنی مجسم بودند که طبیعت میتواند بصورت سلاح برای ارتقاء انسان بدست او بسپارد.

 

برای خرید کتاب داریوش یکم پادشاه پارسها اثر پیتر یولیوس یونگ ترجمه داوود منشی زاده نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

دانلود کتاب شب یک شب دو اثر بهمن فرسی

من عاشق این رمانم ' شب یک شب دو
همینطور عاشق نویسنده ش : بهمن فرسی
چه اشعارش' چه نمایشنامه هایش
و چه داستانهایش و از دید من یکی از ده نویسنده بزرگ معاصر ایرانی است.

قصه آشنایی من با این کتاب قصه جالبیست
من کارشناسی ارشد تئاتر میخوندم
و درسی داشتیم به نام تئاتر ابزورد یا عبث نما
که استادمان ناظرزاده کرمانی سعی داشت برای این مهم که عبث نما ربطی به عبث گرا ندارد
و اساسا هرآنکس که پوچی را نمایش میدهد دلیل برای گرایشش نیست
مثلا شخصی که راجع به اعتیاد فیلم میسازد نباید گرایش به اعتیاد داشته باشد
یا راجع به فحشا و .......
و بزرگان دنیای ابزورد از ژان ژنه ' اوژن یونسکو ' ساموئلبکت و #آرتور_آداموف را مرور میکردیم

تا من از دکتر پرسیدم ما تئاتر ابزورد نداریم
خندید و گفت بقول بهرام بیضایی ما حتی تئاترم نداریم چه برسه به ابزورد
اما بهمن فرسی نمایشنامه ای داره باسم گلدان
که یک نمونه خوب ابزورد
و من تا به آنروز از بهمن فرسی کاری نخوانده بودم پس در پی آثارش گشتم
اولین اثرش کاری بود باسم نبیره های بابا آدم که یک شعر بود و فقط پنجاه نسخه چاپ شده بود و مابقی اثارش را بسختی پیدا کردم

 برای خرید کتاب شب یک شب دو اثر بهمن فرسی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. وبرای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

دانلود کتاب هجرت سلیمان اثر محمود دولت آبادی

خانه هوای مرده شور خانه را داشت. سلیمان روی کلگودفرت نشسته بود دستهایش را گذاشته بود سر زانوهایش پنجه هایش را قفل کرده بود به زمین نگاه می کرد و تز چشم هایش می خواست خون بیرون بیاید.معصومه پای تنور نشسته بود و سر دخترش را گذشاته بود به دیوار توی دامنش و قدرت دم در طویله پشتش را داده بود به دیوار روی یک پا نشسته و سرش را روی اینه زانویش گذشاته بود.
غروب گرفته ای بود و آدم هایی دلگیر.خاموشیشان مثل سنگ سنگین بود و بغضشان مثل دوده سیاه.سلیمان از عصر که پا توی خانه گذاشته بود حتی لب نجنبانده بود. روی گلگود نشسته و مثل ماری جفت مرده و پر زهر دور خودش حلقه زده بود.همه چیزش را باخته بود: زنش را.گوساله اش را.کاه هایش را. رعیتیش را و اعتبارش را....
برای زنده بودن دیگر هیچ بهانه ای نداشت.همان طور که سرش پایین بود لب های خشکش را که می گفتی روی هم جوش خورده از هم باز کرد و گفت: اگر گیسوی فاطمه ی زهرا را هم بریده بودم این قدر عذاب نمی کشیدم.

 معصومه از پای تنور برخاست دخترش را اورد تو روی جاخواباندش و لامپا را گیراند.هوای خاکستری اتاق شکست و باز خاموشی برقرار شد. سلیمان گفت: می بینی چی می کشم؟هم از در می خورم هم از دیوار .معصومه جواب نداد. دیگر از سایه ی خودم هم خجال می کشم. معصومه به خواری گفت: سلیمان تورا به خدا کوتاهش کن.امشب.سلیمان....حالا دیگه چطوز می توان خودم را تو اینه ی یک دزد نگاه کنم؟ تو دزد نبودی این را همه مردم می دانند سلیمان سرش را بلند کرد و گفت: مردم؟ معصومه سرش را توی یقه اش فرو برد و گفت: خدایا من چه سر پر شوری داشتم

برای خرید کتاب هجرت سلیمان اثر محمود دولت آبادی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

دانلود کتاب اسرار گنج دره جنی اثر ابراهیم گلستان

 از دور میامد.کوه بلند در گرد و در بخار نور آ؛لود آرام مینمود.انگار شفاف و نرم میلغزید.دشت در پیش خالی بود و خط راه دور در افتاب بعد از ظهر برق میانداخت.یک دسته کفتر وحشی که ناگهان جستند در رفتند. تنها صدای بال زدن هاشان در اسمان هنوز می پیچید.مرد یک بسته را محکم بر سینه میفشرد تا در سرازیری که دور برمیداشت مبادا از دستش بیفتد بشکند یا ضرب بردارد.

 زرگر زنجیر را نگاهی کرد اما به مرد میاندیشید.با دقتی که میشد اقتضای حرفه اش باشد اما نتیجه توجه بسیارش به مرد بود و اینکه کیست از کجاست چه خواهد شد چه باید کرد زنجیر را از دست مرد از پشت جعبه اینه های مغازه اش گرفت و خوب نگاهش کرد رفت ان را به سنگ محک مالید از شیه میله بلوری آغشته به تیز آب را یواش دراورده روی سنگ کشانید.بعد ان میله را دوباره توی شیه فروبرد و هردو به احتیاط نگاهی به هم کردند و چون نگاهشان بهم افتاد سر دوباره گرداندند.زرگر به سنگ نگاه اندخت.چیزی را که میدانست مطمن هم بود تیزاب تایید کرده بود.

 

برای خرید کتاب اسرار گنج دره جنی اثر ابراهیم گلستان نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.