پیرامون کتاب کفرنامه اثر کارو گشتم که مطلبی پیدا کنم اما متاسفانه چیزی ارزشمند و خواندنی پیدا نکردم. این که روی کتابی که در اینترنت پخش شده نوشته کتاب انتشار نیافته. برای من سوال پیش می اید پس از کجا انتشار یافته؟بقولی سوال مجری که از پزشکی پرسید فکر کن فردا شده و تو می فهمی که هیچی از گذشته یادت نیست؟دکتر گفت یعنی میفهمم که نمیفهمم؟اگه میفهمم که پس هنوز عقلم سرجاشه

نکته اینجاست که کتابی رسمی از کارو تحت عنوان کفرنامه این حقیر بعنوان یک کتابفروش که سالهاست در زمینه کتاب فعالیت می کنم بعنوان نسخه معتبر یا اصلی ندیدم. و انچه که در لینک خرید کتاب کفرنامه کارو بفروش میرسد. نسخه چاپ غیر رسمی است که دهه شصت در بازار موجود بود.اما این نظر شخصی بنده است که اصلا کتابی تحت این نام از کارو نبود و انچه که کفرنامه را ساخته مجموعه قطعات ادبی کارو در کلیه کتاب های کارو است.یا یک مضمون و یک جان کلام بوده که آن شخص باهوش یا شیطون که این مجموعه کم حجم را ایجاد نموده انچه که احساس کرده به مفهوم و مضموم کفر نزدیک است در یک دفتر جمع نموده.که از دید این حقیر حتی عنوان کتابم اشتباه چون کتاب به درد دلهای یک موجود وامانده و غمگین و تنها می پردازد که در حین درد دل و حتی گله از خدا با او سخن می گوید و وجودش را باور دارد.اگر خدایی وجود نداشته پس با چه کسی سخن می گوید. اری می تواند من و شما باشیم که زمانی از خدا خود گله کنیم. عصیان کنیم. فریاد کنیم ولی باز وجود او و نیازمان به اورا کتمان نمی کنیم.

 

 

 

اگر طفلی گریه می کند میخواهد توجه والد را به سمت خود جلب کند. اگر کارو که انسانی درد کشیده و بیمار جسمی بود از این همه رنج و اگاهی دانستن رنج میبرده و با شخصی سخن می گوید نشان از چیست؟ او در قطعه ای پدر و مادر و شرر را وسیله حضور او بدنیای ناخواسته مزمت میکند و اشیان را خیانت کار می شناسند. پدر آن شب جنایت کرده ای شاید نمی دانی؟ به دنیایم هدایت کرده ای؟ این گله یک انسان خسته است. پس وقتی نویسنده را یک بی خدا و کافر و بی احساس می شناسند این قدری کم لطفی است. و در اخر این نظر من بوده که شخصی است و هیچگاه نسخه اصل این کتاب را ندیدم و انچه بعنوان کتاب کفرنامه است را در اختیار شما قرار دادم.