دستور الوزراء تالیف سلطان حسین واعظ استرآبادی، اثری منثور به نثری شبیه به دستور الوزرای خواندمیر، که مشتمل بر حکایات و نکته های اخلاقی - اجتماعی در پیرامون زندگی پیشوایان دین، ملوکان و وزراء می باشد. ایشان از شاگردان شیخ بهایی بوده و معاصر با شاه عباس اول و دوم بوده است. در اصفهان پر رونق آن روزها، به کسب تحصیل پرداخت و بعدها به استرآباد برگشت و به تالیف آثار خویش پرداخت. برخی از محققین کتب تاریخی، او را همان سلطان العلماء معرفی می کنند که داماد شاه عباس بوده است و برهه ایی پیشه وزارت در اختیار داشته است. وفات واعظ را به سال 1064 هجری قمری ثبت کرده اند.

 

1046 smallax

 

 

نمونه ای از نثر کتاب دستور الوزراء :
...روایت شده از بهترین کائنات که ، داود علیه السلام گفت در مناجات: الهی هر پادشاهی را خزانه ای است، خزانه ی تو کجاست؟
خداوند جل جلاله فرمود که : مرا خزانه ای است بزرگتر از عرش و وسیع تر از کرسی و پاکیزه تر از بهشت و آراسته تر از ملکوت آسمان. زمین آن خزانه معرفت است، و در آسمان آن ایمان ، و آفتاب آن شوق، و ماه آن محبت، و ستارگان آن اندیشه ها و فکرت، و ابر آن عقل ، و باران آن رحمت ، و درخت آن طاعت، و میوه های آن حکمت.
و خزانه آن را چهار در است:
علم و حلم و صبر و رضا. الا وهی القلب. بدان ای داود که آن خزانه ی من دل مومن است که این صفات در اوست. دل مومن خزینه ی خداست که این همه اسباب او در آن جاست. هرکس که آن خزینه را شکست، او را ایمان کجاست؟

 

حسن بن یقطین حدیث کرد از پدرش، از جدش، که مردی از نویسندگان یحیی بن خالد برمکی که وزیر هارون الرشید بود، در اهواز که از بلاد فارس است، والی شد و بر من بقایای خراج چندان بود که اگر بازیافت آن نموده و استیفای آن می شد، ملک و نعمت من وفا به ادای آن نمی کرد. و به من گفتند که این مرد استقصای تمام در حساب و کتاب می نماید. پس از آن مرد خوف نموده، گریز به درگاه الهی نموده و پناه به حضرت صادق علیه السلام بردم.

حضرت به آن مرد رقعه ای کوچک نوشت به این عبارت که:
بسم الله الرحمن الرحیم. ان الله فی ظل عرشه ظلا لا یسکنه الا من نفس عن اخیه کربه، او اعانه بنفسه، او صنع الیه معروفا ولو بشق تمره و هذا اخوک، والسلام.

یعنی به تحقیق و بی شک و شبهه، خدای راست در سایه ی عرشق سایه ای که ساکن نشود آن جا مگر کسی که بردارد اندوهی از دل برادر مومن خود، یا یاری دهد مومنی را به جان خود، یا برساند به او از مال خود، و اگر چه نیم خرما باشد، یا خرمای ضعیفی. و این مرد که رقعه من به دست اوست، برادر توست و سلام از جانب من بر تو باد...