پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

معرفی کتاب ادبی

 

کتاب اطاق آبی نوشته سهراب سپهری شاعر نامی معاصر می باشد که در سه نوشتار با عناوین اطاق آبی ، معلم نقاشی ما ، گفت و گو با استاد تهیه شده است. سهراب سپهری زاده 1307 در شهر کاشان می باشد و به عنوان شاعر و نقاش شناخته می شود. سهراب دوران ابتدایی و دبیرستان را در کاشان گذراند و همچنین برهه ای نیز در اداره فرهنگ کاشان کار میکرد.  بعدها به دانشگاه تهران رفت و در دانشکده ی هنرهای زیبا مشغول به درس خواندن شد و در همین رشته فارغ التحصیل شد. سهراب شیفته فرهنگ خاور بود و مسافرت هایی نیز به هند و بنارس و آسیای شرقی داشت. همچنین سهراب در رشته هنر در دانشگاه های فرانسه و شهر پاریس نیز به کسب دانش پرداخت. مرگ رنگ ، زندگی خواب ها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز و ما هیچ ما نگاه، عناوین دفترهای شعری سهراب می باشد که چاپ و انتشار یافته است. سهراب سپهری شاعر پر آوازه معاصر ایران در اردیبهشت سال 1359 در تهران رخت از جهان بربست.

 

otaghe abi sohrab sepehri

 

کتاب حاضر در برگیرنده ی سه بخش از یک سرگذشت نیمه تمام است که سپهری در واپسین سال های حیات خود کار نگارش آن را در دست داشت. سپهری قصد داشته در این سرگذشت ضمن توصیف دوره های مختلف زندگی خود، به بیان نگرش هایی که پیرامون مباحث گوناگون داشته بپردازد. در همین سه بخش برجای مانده نیز برداشت وی از موضوع هایی چند به چشم می خورد: در بخش گفت و گو با استاد دیدگاه های وی را درباره ی مکتب های مختلف نقاشی و ویژگی های هنرخاور و باختر، و در بخش معلم نقاشی ما اشاره هایی را درباره ی نارسایی ها و کاستی های نظام آموزشی می یابیم...

بخشی از نوشتار نخست کتاب:
ته باغ ما یک سر طویله بود. روی سر طویله یک اطاق بود. آبی بود. اسمش اطاق آبی بود (می گفتیم اطاق آبی). سر طویله از کف زمین پایین تر بود. آن قدر که از دریچه ی بالای آخورها سر و گردن مال ها پیدا بود. راهرویی که به اطاق آبی می رفت چند پله می خورد. اطاق آبی از صمیمیت حقیقت خاک دور نبود. ما در این اطاق زندگی می کردیم. یک روز مادرم وارد اطاق آبی می شود. مار چنبرزده ای در طاقچه می بیند. می ترسد. آن هم چقدر. همان روز از اطاق آبی کوچ می کنیم. به اطاقی می رویم در شمال خانه . اطاق پنجدری سپید. تا پایان در این اطاق می مانیم. و اطاق آبی تا پایان خالی می افتد...

مار در خانه ی ما زیاد بود. گنجی در کار نبود. من همیشه برخورد مار را از پیش حس کرده ام. از پیش بیدار شده ام. وجودم از ترس روشن شده است. می دانم که هیچ وقت از نیش مار نخواهم مرد. در میگون، یادم هست، روی کوه بودیم. در کمرکش کوه می رفتیم. یک وقت به وجودم هشداری داده شد. رفتم به بر و بچه ها بگویم در سرپیچ به ماری می رسیم، آن که جلو می رفت فریاد زد: مار . و یک بار دیگر، در آفتاب صبح، کنار دریاچه ی تار روی سنگی نشسته بودم. نگاهم بالای زرینه کوه بود. از زمین غافل بودم. به تماشا مکثی داده شد. پیش پایم را نگاه کردم: ماری می خزید و می رفت. کاری نکردم. مرد tamoul نبودم که دست ها را به هم بپیوندم، یک مانترا از آتارواودا بخوانم.

نویسنده
808

صفیر سیمرغ نوشته دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، شرح سفرهای او و در واقع سفرنامه محمدعلی اسلامی ندوشن می باشد. این سفرنامه ها برای اولین بار به سال 1349 در مجله یغما به چاپ رسید و این مجموعه سفرنامه، با کلام استوار و جان دار نویسنده، از نغز ترین سفرنامه های دوران ماست. دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و مترجم و شاهنامه پژوه سرشناس ایرانی در سال 1304 در ندوشن یزد متولد شد. دوران ابتدایی را در مدارس یزد گذراند و بخشی از دوره متوسطه او در دبیرستان البرز تهران سپری شد. در دانشگاه تهران در رشته حقوق به تحصیل پرداخت و موفق به دریافت لیسانس حقوق شد. بعدها به فرانسه و شهر پاریس رفت و در دانشگاه سوربن پاریس مدرک دکترای حقوق خود را دریافت کرد. دکتر محمد علی اسلامی ندوشن به عنوان مدرس حقوق و ادبیات در مدارس و دانشگاه های ایران از جمله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس در این رشته پرداخت. اگرچه او به سرودن شعر نیز تمایل داشت لیک این نویسنده توانا را بیشتر با تالیفات و قلم استوار او و تحقیق و تفحص در آثار گذشته و بزرگان ادب ایران می شناسند. از او مقالات متعددی در زمینه ادب و سیاست و جامعه ایرانی در مجلات مختلف از جمله سخن و یغما به چاپ میرسید و بسیاری از آنها در این سالها در کتاب ایران را از یاد نبریم و به دنبال سایه ی همای چاپ و تجدید چاپ شده است.

 

صفیر سیمرغ 1

 

در ادامه برخی از آثار این نویسنده پرکار و توانا را نام می بریم:
داستان داستان ها ، سرو سایه فکن ، نامور نامه ، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه (در زمینه شاهنامه پژوهی) ، ایران حرفی برای گفتن دارد ، ایران و تنهائیش ، ماجرای پایان ناپذیر حافظ ، تامل در حافظ ، روزها (شامل سرگذشت نامه ی نویسنده که در چهار جلد منتشر شده است) ،کارنامه سفر چین ، پیروزی آینده ی دموکراسی و دهها عنوان تالیفی دیگر.

بخشی از کتاب صفیر سیمرغ نوشته ی دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در شرح سفر به خراسان بزرگ و نیشابور کهن :
...
در بین آن همه نامداران و بزرگان علم و ادب که در نیشابور زندگی کرده و مرده‌اند و اسامی آنها نزدیک بیش از دو هزار تن در تاریخ نیشابور آمده است، جای بسی تعجب است که فقط گور عطار و خیام باقی مانده باشد. چون نیشابور، چه بر اثر جنگ و چه بر اثر زلزله، بارها در معرض زیر و رو شدن و انهدام قرار گرفته، تعجب‌آور نیست که گورهای دیگر از بین رفته باشد، تعجب این است که فقط این دو بر جای مانده‌اند. آیا این ناشی از اتفاق است یا بدان معناست که آن همه امیر و وزیر و عالم و فقیه و حکیم و ادیب، هیچ یک ارزش عطار و خیام را نداشته‌اند؟ تردیدی نیست که زمانه، غربال دارد و تنها دانه‌های خیلی درشت را نگه می‌دارد و نکته قابل‌توجه این است که گاهی معیار او در سنجش اشخاص با معیار مورخین و تذکره‌نویسان تفاوت بسیار می‌کند.

چون بر دشت وسیع نیشابور نگاه می‌کردم و گذشته شهر را به یاد می‌آوردم، این فکر در سرم گذشت که چه خوب بود دانشگاهی برای مطالعه در فرهنگ و تمدن و تاریخ و هنر ایران، در این جا ایجاد می‌گردید؛ با توجه به این امر که در خراسان از لحاظ فرهنگ و تمدن و تاریخ، بارورترین سرزمین ایران بوده است، و نیشابور، طی قرن‌ها مهم‌ترین مرکز فرهنگی این سرزمین به شمار می‌رفته، و نیز با توجه به این امر که نیشابور، موقعیت جغرافیایی و طبیعی ممتازی دارد، ایجاد چنین مؤسسه‌ای در آن از هر شهر دیگر مناسب‌تر است. گذشته از گشادگی افق و خوشی هوا، خلوت نیشابور بهترین فرصت را به معلم و دانشجو و محقق می‌دهد، تا دور از هیاهو و زرق و برق شهرهای بزرگ، به تحقیق و تحصیل و تفکر و تأمل پردازند. اگر قرار باشد که روزی در برابر این هجوم تمدن صنعتی، کانون مقاومتی ایجاد شود، جایی بهتر از نیشابور به دشواری می‌توان یافت

برای خرید کتاب صفیر سیمرغ اینجا کلیک نمایید

نویسنده
2011

کتاب آشنایی با حافظ به قلم محمدعلی جمالزاده، شامل تحقیق و تفحصی ارزشمند در زمینه زندگی و افکار شاعر گرانقدر پارسی گو، حافظ شیرازی می باشد. کتاب در یازده باب و همراه با دو دیباچه و یک پیشگفتار تهیه و تنظیم شده است. محمدعلی جمالزاده که بسیاری او را پایه گذار داستان نویسی جدید فارسی و ندا دهنده ی حیات نثر فارسی میدانند، در سال 1270 در اصفهان متولد شد. با پایان سن دوازده سالگی ، به خواست پدرش برای تحصیل به بیروت رفت و در آنجا با استاد پورداوود معاشرت داشته است. جمالزاده برای ادامه تحصیلات عالیه به سوییس و سپس از آنجا به فرانسه رفت و در آنجا مدرک رشته حقوق دریافت کرد. علارغم اینکه رشته دانشگاهی او حقوق بود لیک عمری در رشته زبان و ادبیات به تحقیق و کنکاش و تالیف پرداخت و آثار ارزشمندی از خود بجای گذاشت. تاثیری که کتاب یکی بود و یکی نبود در نثر و داستان نویسی فارسی بجای گذاشت، نام جمالزاده را همیشه زنده و پایدار خواهد داشت. جمالزاده در آبان 1376 در سن 105 سالگی در ژنو سوئیس در گذشت و همانجا در کنار همسرش به خاک سپرده شد.

 

آشنایی با حافظ

 

 

یکی بود ، یکی نبود - سر و ته یه کرباس - دارالمجانین - زمین ، ارباب، دهقان -صندوقچه اسرار - تلخ و شیرین - فارسی شکر است - قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار - صحرای محشر - هفت کشور - و شورآباد از جمله داستان های محمدعلی جمالزاده می باشد. جدا از داستان نویسی، جمالزاده تالیف ارزشمند دیگری نیز در زمینه ادبیات ایران نگاشته و به یادگار گذاشته است: تاریخ روابط روس با ایران ، قصه قصه ها ، فرهنگ لغات عوامانه ، طریقه ی نویسندگی و داستان سرایی ، بانگ نای از جمله تالیفات او می باشد. همچنین از جمالزاده ترجمه های بسیاری بجای مانده است.

ما همه حافظ را خیلی دوست می داریم و برایش مقام بسیار بلندی قائلیم وی او را خیلی کم می شناسیم و حتی عموما نمی دانیم پدرش چه نامی می داشته و از کجا و برای چه به شیراز آمده بوده است و چه شغل و کاری به او آب و نان می داده است و آیا حافظ برادر و خواهر هم می داشته است یا نه و حافظ فرزند منحصر به فرد او بوده است و آیا پدرش با علم و معرفت هم سروکاری داشته و دارای وسیله ی کافی بوده که فرزند خود را به مکتب یا مدرسه بفرستد؟ ما نمی دانیم که حافظ را کی تربیت کرده و دلیل قدم های نخستین او بوده است و تخم ذوق و لطف و معرفت را در وجود او کاشته است و رفته رفته به چه وسیله این جوان به چنان مقام بلندی در فضل و کمال و حتی نبوغ رسیده است؟ ما نمی دانیم که آیا به طریقه ی تصوف پیوستگی داشته است یا نه و همینقدر است که به موجب سخنان خودش می دانیم که از ریا و تزویر و تظاهر و ازین قبیل کارها سخت متنفر و منزجر بوده است و حق چنین طایفه و طوایفی را هرچه تمامتر کف دستشان نهاده است. ما حتی نمی دانیم که چه نوع لباسی می پوشیده است و آیا عمامه و دستار بر سر می داشته است یا نه و با آنکه مکرر از خرقه ی خود سخن رانده است ((بیتی از ابیات خود او)) از ((طراز پیرهن زرکش )) هم صحبت به میان آورده است. چون مدام از معشوقه های بلندقامت سخن رانده است و عموما مرد از زنی خوشش می آید که هم قد خود باشد می توان پذیرفت که خودش نیز بلند قامت بوده است. حافظ چنانکه خودش فرموده بسیار کم به اطراف مسافرت کرده است و همینقدر می دانیم که سفری به یزد کرده است ولی علت و موجبات این مسافرت درست بر ما روشن نیست و شاید بتوان تصور نمود که به رسم تبعید ولی محترمانه بدانجا فرستاده شده بوده است. ما نمی دانیم چرا پس از آنهمه ایرادهای شدید بدانها وارد ساخته است و چرا به صراحت کلام خود او خانه اش را غارت کرده بوده اند و آیا مقصودش از اینکه فرموده شاه ترکان او را به چاه انداخته بوده است چیست؟ و آیا واقعا او را به چاه انداخته بودند و یا به چاه انداختن اصطلاحی از اصطلاحات مردم شیراز و آن صفحات است؟

 

نویسنده
700

حافظ شیرین سخن عنوان اثری تحقیقی در زمینه شناخت احوال و افکار حافظ فرزانه و زمانه ی او، به قلم زنده یاد دکتر محمد معین می باشد.
کتاب در سه جزو نگاشته شده است. بهره یکم کتاب شامل سه نوشتار می باشد: سبب تالیف کتاب ، چگونه ترجمه احوال و شراح افکار و آثار شاعری را باید نگاشت؟ ، راه تدوین ابواب کتاب از نوشتار های این بخش می باشد. عنوان بهره دوم کتاب: نابغه ادب می باشد. بهره ی سوم کتاب با عنوان : عصر حافظ ، به چهار نوشتار در شرح اوضاع زمانه حافظ پرداخته است. اوضاع ایران در عصر حافظ ، اوضاع فارس در عصر حافظ ، ادبیات و علوم در عصر حافظ ، اخلاق و سیر در عصر حافظ از نوشتار های این بخش می باشد. جزو دوم کتاب با عنوان دوره زندگانی شاعر، مشتمل بر هفده بهره می باشد. بهره یکم با عنوان شناسنامه به چند نوشتار درباره حافظ فرزانه پرداخته است : شهرت ، اسم ، القاب و تخلص ، خاندان مولد ، تاریخ تولد شاعر فرزانه و پارسی گوی.  بهره ی دوم این جزو از کتاب با عنوان: اوان کودکی و روزگار تحصیل به این نوشتارها پرداخته شده است: ادامه تحصیل و اخذ معلومات ، عشق ساده ، علاقه به شیراز ، مسافرت ها. از بحث های مفصل کتاب، بخش تصوف و ارتباط آن با شاعر می باشد. در این بخش نوشتارهایی چون : کشش و کوشش، حجاب و مقام، ترک، تنزیه، عشث حقیقی ، وصول ، سماع ، مکاشفه ، دیدار خدا، لطف محض و ... از گفتارهای این بخش می باشد. بهره ای از کتاب نیز با عنوان معاصران خواجه به حاکمان و وزرا و شعرا وعلمای معاصر با حافظ فرزانه پرداخته شده است.

 

6711118. UY407 SS407


زن و فرزند ، مذهب خواجه ، سیرت حافظ ، صورت حافظ ، حکمت ، آثار خواجه ، اشعار خواجه ، تحقیقات در اشعار و سبک حافظ از عناوین بهره های پنجم تا دوازدهم کتاب می باشد. بهره ی سیزدم به تتبعات و تضمینات شاعر در ادبیات تازی و پارسی پرداخته شده است.بهره چهاردهم کتاب با عنوان سه نکته نغز به نوشتارهایی با عنوان: نسیم صبا، گل و بلبل، شمع و پروانه نگاشته شده است. گذران حافظ، طول عمر و پایان زندگی و شخصیت حافظ از گفتارهای دیگر کتاب می باشد. جزو پایانی کتاب بدین موضوعات پرداخته شده است: آرامگاه حافظ ، تدوین دیوان، راه اصلاح نسخ خطی و چاپی و منتخبات ، ترجمه و شرح آن ، تاثیر حافظ در ادبیات و روح ملت ایران ، تاثیر حافظ در دیگران یا حافظ بنظر دیگران ، آیا دیوان حافظ قابل تاویل است ، دستور زندگانی یا اندرزهای حافظ.

محمد معین، زاده 1297 در رشت، ادیب، پژوهشگر و نویسنده و به عنوان صاحب لغت نامه ارزشمند معین، شناخته می شود. دوره دبستان را در رشت گذراند و بعد برای گذراندن دوره متوسطه به دارالفنون تهران رفت. در این دوره زبان و قواعد عربی را در پیشگاه عربی دانان زمانه و پدر بزرگ خویش یاد گرفت. در دانشسرای عالی در رشته ادبیات و علوم تربیتی موفق به دریافت مدرک کارشناسی شد. سپس در دانشگاه تهران رفت و در آنجا با ارائه ی پایان نامه ای با عنوان: مزدیسنا و تاثیر آن در ادب پارسی، مدرک دکترای ادبیات فارسی را دریافت کرد. دکتر محمد معین در دانشگاه تهران به عنوان استاد در این رشته به تدریس پرداخت. همچنین دکتر محمد معین با علی اکبر دهخدا در تدوین لغت نامه دهخدا نیز همکاری داشته و برپایه وصیت دهخدا، ریاست علمی این سازمان به عهده دکتر محمد معین واگذار شد. محمد معین در سال 1345 در دفتر خود سکته کرد و پنج سال در بیهوشی به سر برد تا سرانجام در تیرماه 1350 رخت از جهان بربست. از دکتر محمد معین تالیفات و ترجمه ها و تصحیحات و مقاله های زیاد و ارزشمندی بجا مانده است: یک قطعه شعر در پارسی باستان، شاهان کیانی و هخامنشی در آثارالباقیه، روزشماری در ایران باستان و اثر آن در ادبیات پارسی ، شماره هفت و هفت پیکر نظامی ، حکمت اشراق و فرهنگ ایران ، آیینه سکندر ، لغات فارسی ابن سینا ، برگزیده نثر فارسی ، برگزیده شعر پارسی و دهها کتاب دیگر از تالیفات این استاد بزرگ زبان و ادب پارسی می باشد.

مولف کتاب حافظ شیرین سخن در دیباچه کتاب چنین نگاشته است:
از مقام انبیا که بگذریم، شعرا را زبده ی عالم وجود دانند، زیرا رگ حساسیت ، رشته ی تخیلات و زمام اندوه و شادمانی توده به دست ایشانست. شعر را انواع مختلف است ولی حساسترین، زیباترین، موثر ترین و شاید قدیمترین نوع  از فنون شعر غزلست و غزلسرایان در دلهای ارباب ذوق و حال و سینه های مردم عارف جای دارند. از آن میان دو شاعر ملکوتی بر اهل کشور باستانی ایران منت نهاده از دقایق خدمت هیچ فرو نگذاشتند، هر دو در تنگترین و موحش ترین اعصار تاریخ ایران، یکی در قرن هفتم و دوره ی چنگیزیان و دیگری در قرن هشتم مقارن ظهور تیمور، همچون ماه و آفتاب طالع شدند -عجبتر آنکه هر دو از خاک پاک شیراز برخاسته و هردو از انواع شعر بتغزل مایلتر و بغزلسرائی مشهورترند.

به مهر و ماهشان تشبیه کردیم: مهر و ماه اگر در روز و شب طلوع کنند باز طلوعشان را غروبی از پی است و انی لا احب الا فلین ، اما طلوع آن دو ستاره ی ادب را هرگز غروبی نیست و ظهورشان را هیچگاه زوالی نی. آن دو بزرگوار سعدی و حافظ می باشند. امروز که تمدن مادی بر دنیای کنونی حاکم است، نیازمندی بشر به تسلیات معنوی بیشتر محسوس می باشد. هیچ یک از مطبوعات امروزی، این عطش مفرط را رفع نمی کند و تشنه لبانرا بکام نمی رساند - کتب گذشتگان نیز چون الفاظشان تا حدی متروک مانده و یا چون معانئی به جز مانوس و معمول عصر کنونی در آنها به کار رفته کمتر قابل استفادست - پس گوینده و نویسنده ای باید جست که گفته هایش کهنگی نپذیرد و نگاشته هایش از باد و باران گزند نیابد - کاخ رفعتش ویران و برگهای گلزارش پژمرده نگردد، یعنی در هر عصر و زمان قابل استفادت باشد. چندین تن ازین بزرگان مسلم، چون ستارگان فروزان، آسمان ادبیات کشور ما را منور ساخته اند و در راس ایشان: فردوسی، خیام، نظامی، سنائی، مولوی، سعدی و حافظ قرار دارند که هر یک به تنهائی منظومه ای را تشکیل می دهند و خود در مرکز آن مستقرند. 

درین مقالت روی سخن ما با حافظ شیرین سخن است. از حافظ جز دیوانی در دست نیست، معهذا در هر خانه ای اقلا مجلدی از آن موجود و در هر خاطره ی غزلی یا بیتی چند از دیوانش ثبت است. افاده ی حضرت حافظ عام است هرکس به نحوی ازو برخوردارست و فی الجمله همگی از وی شادکامند: عرفا از حقیقت گوئی او در طربند. شعرا از تغزلات نغز و لطیفش در نشاط. عشاق راز محبت ازو جویند، رندان از رندی و باده پرستیش مستند. ظرفا از لطیفه گوئی و نکته سنجیش خرسندند. هم اغنیا از ندای عیش و طرب او مسرورند و هم بینوایان از تسلیاتش غم جهانرا بباد فراموش سپارند.

نویسنده
1754