پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

معرفی کتاب ادبی

 

فروغ فرخزاد شاعر نام آشنای دوران معاصر، در سال 1313 در محله ی امیریه تهران متولد شد. فروغ در مدت عمر کوتاه خود، پنج دفتر شعر را منتشر کرد: اسیر ، دیوار ، عصیان ، تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد. شعر فروغ علاوه بر ایران، در سرزمین های پارسی زبان مثل تاجیکستان نیز بسیار محبوبیت داشت و امروزه اشعار او به چندین زبان در دنیا منتشر شده است. فروغ در شانزده سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد و پسری به نام کامیار حاصل ازدواج آن ها بود. آنها اگرچه عاشق همدیگر بودند لیک چهار سال بعد در سال 1334 از هم جدا شدند. بعدها فروغ به سمت سینما کشیده می شود و در این راه با ابراهیم گلستان، فیلمساز ایرانی آشنا می شود و با همکاری هم چند اثر سینمایی از خود به یادگار می گذارند. در این میان مجموعه اشعار او به نام تولدی دیگر و سپس : ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، از فروغ منتشر شد و بسیار مورد ستایش قرار گرفت و فروغ را بیش از پیش محبوب کرد.

 

2013 04 28 233459

 

فروغ در 24 بهمن سال 1345 خورشیدی، در حادثه ای در جاده ی دروس - قلهک، خودرو اش واژگون شد و بدین شیوه دست این شاعر توانا از دنیا کوتاه گشت. فروغ در هنگام مرگ تنها سی و دو سال سن داشت. پیکر او را در گورستان ظهیر الدوله تهران به خاک سپردند.

اشعار فروغ:

"اسیر" نام نخستین مجموعه شعر فروغ فرخزاد است که شامل 29 شعر می باشد.

رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید

در وادی گناه و جنونم کشانده بود

رفتم، که داغ بوسه ی پر حسرت ترا

با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم

رفتم که ناتمام بمانم در این سرود

رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم

رفتم مگو، مگو، که چرا رفت، ننگ بود

عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما

از پرده ی خموشی و ظلمت، چو نور صبح

بیرون فتاده بود به یکباره راز ما

 

دیوار، عنوان دومین مجموعه شعر فروغ و شامل 25 شعر می باشد.

شادم که در شرار تو می سوزم

شادم که در خیال تو می گریم

شادم که بعد وصل تو باز اینسان

در عشق بی زوال تو می گریم

شبها چو در کناره ی نخلستان

کارون ز رنج خود به خروش آید

فریادهای حسرت من گویی

از موجهای خسته به گوش آید

عصیان ، سومین مجموعه ی شعر فروغ و مربوط به سالهای 36 و 37 می باشد. در این مجموعه، شاعر به مسئله خلقت انسان و عصیان شیطان نظر دارد و اندیشه های خیامی نیز در لابلای اشعار فروغ خودنمایی می کند:

ساختی دنیای خاکی را و می دانی

پای تا سر جز سرابی جز فریبی نیست

ما عروسکها و دستان تو در بازی

کفر ما عصیان ما چیز غریبی نیست

این مجموعه شامل 18 شعر می باشد.

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبار آلود و دور

یا خزانی خالی از فریاد و شور

مرگ من روزی فرا خواهد رسید:

روزی از این تلخ و شیرین روزها

روز پوچی همچو روزان دگر

سایه ای ز امروزها، دیروزها!

تولد دیگر، چهارمین عنوان مجموعه شعری فروغ است که مربوط به سالهای 38 تا 42 می باشد.این دفتر با مجموعه های پیشین شاعر بسیار تفاوت داشت و شامل 35 شعر از فروغ می باشد.

ای شب از رویای تو رنگین شده

سینه از عطر تو ام سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش

شادیم بخشیده از اندوه بیش

همچو بارانی که شوید جسم خاک

هستیم ز آلودگی ها کرده پاک

 

تولدی دیگر:

همه ی هستی من آیه ی تاریکیست

که ترا در خود تکرار کنان

به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد

من در این آیه ترا آه کشیده ام ، آه

من در این آیه ترا

به درخت و آب و آتش پیوند زدم

و در نهایت آخرین مجموعه شعر فروغ، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد نام داشت که مربوط به سه سال آخر عمر شاعر می باشد و شامل هفت قطعه است که همه آنها از مهمترین اشعار فروغ می باشد.

و این منم

زنی تنها

در آستانه ی فصلی سرد

در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین

و یاس ساده و غمناک آسمان

و ناتوانی این دستهای سیمانی

نویسنده
4007

در ابتدا باید عرض کنم کتاب سخنوران نابینا همان کتاب شاعران کور بوده و روی جلد کتاب شاعران کور عنوان شده و در داخل در قسمت معرفی سخنران نابینا که شاید برای برخی باورنکردنی و تهجب اور باشد که اینهمه شاعر کور کجا بود که ما نمیدانستیم؟ و چظور شد کور شاعر گردیده و یا شاعر کور شده است؟ علی اکبر مشیر سلیمی در این کتاب که به همت چاپخانه علی اکبر علمی در سال 1344 به چاپ رسیده کوشیده تذکره مستقل و مخصوص سخنوران نابینا دیگر جای تردید و تجب نیست که بجز رودکی کور شاعران نابینای دیگر بوده که شعرها سرودند و اتفاقا بسیار خوب و عالی هم شعر گفته اند و در گفتن شعر چنان داد سخن داده اند که هر کدام در فن خود استادی نشان داده و میتوان این سخنوران نابینا را به منزله اختران جهان نتا بی دانست که با طبع روان و قریحه گهر بارشان آثار گرانبهایی را به جهان علم و ادب تقدیم کرده اند.شما عزیزان می توانید برای خرید کتاب شاعران کور اینجا کلیک نمایید و برای ادامه مطلب را دنبال کنید

کتاب شاعران کور

کتاب شاعران کور

این موضوع شاید از این حیث هم در خور تحسین و سزاوار بحث و تحلیل باشد که آدم کوری چنان با یک عشق و علاقه شگرف جدیت و پشتکاری شگفت انگیز سالها می کوشد و همت می گمارد تا در شمار نوابغ و بزرگام قرار گیرد همین نبوغ و پیروزی ممتاز و جالب توجه آنهاست که قدر و منزلت خاصی پیدا کرده جامعه بشریت برای همیشه به دیده احترام و تعظیم شایانی به این آثار گرانبهای سخنوران نابینا مینگرد.

همه اینرا قبول داریم که برای ما آدمیان عضوی عزیزتر از چشم نیست.زیرا با چشم است که همه جارا می بینیم.راه را از چاه میشناسیم.و زشت را از زیبا تمیز میدهیم این تعریفی بود از چشم طاهر بین ما ولی دیده بصیرت یا چشم باطنی با قدرت دید ما فوق تصوری از تاریکی عبوذ کرده در ذرات و اعماق اشیا نفوذ میکند سیر و کاووش عجیبی مینماید و منشا اثار شگرفی در خارج میگردد که مورد استفاده عموم میگیرد

در این کتاب که کوران روشن بین را به احوال و آثار چهل و سه شخص با همراه عکس پرداخته ایم. فواید دیگری را داراست و آن کمکی که بزنده شدن نام این هنرمندان ستمدیده و تقدیر و تجلیلی که باید از آنان بعمل خواهد کرد

پشتیبان سایت
922

ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی از شاعران و سخن سرایان بزرگ سده پنجم هجری می باشد. ناصر که تخلص حجت داشته است، در سال 382 خورشیدی (394 قمری) در قبادیان بلخ به دنیا آمد و در سال 460 هجری قمری در یمگان بدخشان از دنیا رفت. آرامگاه او امروزه در بدخشان پابرجا می باشد. در جوانی به تحصیل در دانش و فنون و زبان و ادبیات روی آورد و قرآن را نیز حفظ کرد:

مقرم به مرگ و به حشر و حساب
کتابت ز بر دارم اندر ضمیر

ناصر در ریاضی و طب بقراط و جالینوس و نجوم و فلسفه و کلام تسلط کامل داشت و مطالعات گسترده ای در مورد ادیان و مذاهب ملل داشت و اطلاعات گسترده ای در این باب کسب کرده بود. ناصر به زبان تازی تسلط کامل داشته و اشعار زیادی به این زبان داشته که امروزه در دست نیست و در گذر زمان از میان رفته است.

 

DIVAN NASER KHOSRO

 

ناصر به دلیل خوابی که می بیند، تغییری اساسی در زندگی خود به وجود می آورد. از شراب خوردن پرهیز می کند و به سفر حج می رود. مسافرت او هفت سال به درازا می کشد و سفرنامه او حاصل مشاهداتش در این برهه است. ناصر خسرو در این مدت چهار بار به حج می رود. مرکز ایران و شمال شرقی و غربی و ارمنستان و حلب و شام و فلسطین و مصر و سودان و تونس را دیدار می کند. در مصر مدت زیادی می ماند و در پایتخت خلفای فاطمی مصر، مذهب اسماعیلیه را پیشه راه خویش قرار میدهد و این مذهب را ترویج می کند. ناصر سپس به زادگاه خویش، خراسان بزرگ بر میگردد. در این زمان پنجاه سال از عمر او گذشته بود. در آنجا مورد تحریم و دشمنی جاهلان قرار گرفت چراکه ناصر مذهب اسماعیلی را ترویج می کرد و همچنین آشکارا از خلیفه فاطمی حمایت میکرد. او را با عناوینی چون قرمطی ، رافضی ، ملحد و بد دینی معرفی می کردند. ناصر مجبور به فرار از بلخ کهن شد و به مازندران پناه برد چراکه فرمانروایان طبرستان شیعی مذهب بودند. بعدها ناصر به قلعه ی یمگان در بدخشان رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند و در همانجا به ترویج مذهب اسماعیلی و دعوت مردم به سمت خلفای فاطمی پرداخت. ناصر از جفا و ناروایی های روزگار و آزارها و آوارگی ها و ستم هایی که بدو رسیده بود سخت متاثر بود و می نالید.

همه ی آثار ناصر، اندیشه ورزی در باب دین می باشد. 

زندگی و شادی اندر علم دین است ای پسر

خویشتن را ، گرنه مستی، مست و مجنون چون کنی؟

شعر حجت را بخوان و سوی دانش راه جوی

گر همی خواهی که جان و دل به دین مرهون کنی

چون گشایش های دینی تو ز لفظش بشنوی

سخره زان پس برگشایش های افلاطون کنی

دانش های مختلفی که ناصر در زمینه های مختلف کسب کرده بود، سبب آفرینش آثار گوناگونی شد: جامع الحکمتین، زاد المسافرین ، وجه دین و سفرنامه از آثار منثور ناصر خسرو می باشد. ناصر در نظم نیز دیوانی از قصاید و دو مثنوی سعادت نامه و روشنایی نامه را به نگارش در آورد.

ناصر طبعی نیرومند و کلام و سخنی استوار و منیع داشت. ویژگی شعری ناصرخسرو، مواعظ و حکم بسیار و قالب آشکار مذهبی کلام او می باشد.

ناصر در اشعارش از معانی و مضامین قرآن مجید و احادیث نبوی و ائمه بسیار بهره گرفته است و تسلط خود را در فهم معانی قرآن عیان می کند.

نمونه ای از قصاید:

بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب

کارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب

گشت بر من روز و شب چندانکه گشت از گشت او

موی من مانند روز و روی من مانند شب

ای پسر گیتی زنی رعناست بس غرچه فریب

فتنه سازد خویشتن را چون به دست آرد عزب

چون طمع داری سلب بیهوده ز آن خونخواره دزد

کو همی کوشد همیشه کز تو برباید سلب

 

نویسنده
984

بوستان، اثر منظوم سعدی شیرازی، شاعر و نویسنده بزرگ پارسی گوی ایرانی و زاده شیراز که نام و کلامش بر بلندای ادب گیتی خود نمایی می کند. بوستان سعدی در قالب مثنوی و در بحر متقارب به سرایش در آمده است. این دفتر در ده باب به نگارش در آمده است:
باب نخست در ستایش خداوند و پیامبر و سبب نظم کتاب و مدح سعد زنگی و پسرش و باب های بعد به ترتیب: در عدل و تدبری و رای ، در احساس ، عشق و مستی و شور ، توضع ، رضا ، قناعت ، عالم تربیت ، شکر بر عافیت و در باب در توبه و راه صواب نوشته شده است. سعدی در میانه های دهه ی هفتم هجری، زمانیکه ابوبکر بن سعد از اتابکان سلغری در فارس فرمانروا بود، به شیراز بازگشت و در سال 655 هجری کتاب بوستان خود را به نظم در آورد و به او تقدیم کرد.

 

1406Boostan e Sa di

 

ز ششصد فزون بود پنجاه وپنج
که پُر دُر شد این نامبردار گنج

سعدی شیرازی، جامعه مطلوب انسانی و واقع گرایانه ای که در ذهن داشت را در بوستان به زینت سخن بیان داشته است. پندهای اخلاقی و انسان دوستانه سعدی در بوستان به زیبایی خودنمایی می کند. در بوستان او به تمام و کمال داد مردم دوستی میدهد و پتک سنگین خود را بر سر ظالمان میزند. انصاف و حق پذیری و کمک به همنوع خود ، در سخن ناب سعدی بیان شده است.حق گویی و حق پذیری، جان کلام سعدی بزرگوار است.

شبی دود خلق آتشی برفروخت

شنیدم که بغداد نیمی بسوخت

یکی شکر گفت اندر آن خاک و دود

که دکان ما را گزندی نبود

جهاندیده ای گفتش ای بوالهوس

ترا خود غم خویش بود و بس

پسندی که شهری بسوزد به نار

اگرچه سرایت بود بر کنار

به جز سنگدل ناکند معده تنگ

چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ

توانگر خود آن لقمه چون می خورد؟

چو بیند که درویش خون می خورد

مگو تندرستست رنجور دار

که می پیچد از غصه رنجور وار

تنکدل چو یاران به منزل رسند

نخسبد که واماندگان از پسند

دل پادشاهان بود بار کش

چو بینند در گل خر خار کش

اگر در سرای سعادت کسست

ز گفتار سعدیش حرفی بسست

نویسنده
4549