خلاصه از کتاب :

بعد از آشنایی دزیره با برادر ناپلئون بناپارت و ازدواج ژوزف با ژولی خواهر دزیره، دزیره  است عاشق ناپلئون میشود البته ناپلئون ان زمان تنها یک ارتشی فقیر و کم رتبه است..در برشی دیگر از کتاب ناپلئون در سفری به شهر پاریس زیر قولش زده و در پاریس  با یک بیوه ی مشهور  که قادر به پیشرفت و شهرت اوست ازدواج می کند

 پس از سالها  دزیره با مردی به نام ژان باپتیست برنادوت پیوند زناشویی می‌بندد که حاصل آن پسری می‌شود به نام اسکار. از آنجا که همسرش به عنوان فرزند خوانده کارل سیزدهم و ولیعهد سوئد برگزیده می‌شود دزیره به همراه شوهرش به سوئد می‌رود. اما پس از مشاجره‌ای با ملکه سوئد، به فرانسه بازمی‌گردد. سر انجام با فوت کارل سیزدهم وی به سوئد می‌رود و تا آخر عمر آنجا می‌ماند و در استکهلم چشم از جهان فرو می‌بندد.