معرفی کتاب تاریکی معلق روز اثر زهرا عبدی  


بعد از خوندن ناتمامی بیش از حد برای خوندن کتاب های خانم عبدی هیجان زده بودم و بعد از دیدن کتاب تاریکی معلق روز تو کتابخونه دانشگاه سر از پا نمی شناختم. این کتاب حتی می شه گفت کمی پیچیده تر از ناتمامیست. کتاب ناتمامی معمایی بود با فلش بک های جذاب اما این کتاب، پیچیدگی شخصیت داشت، پیچیدگی زندگی اجتماعی داشت پیچیدگی تصمیم های درست و نادرست، پیچیدگی جا ماندن آینده در دست های گذشته. تاریکی معلق روز دقیقا مصداق ضرب المثل صدای دهل از دور خوش است، بود. آتنا که در یک خبرگزاری خارجی کار می کند، درگیر با شغلیست که با استفاده از وبلاگ تویسی روزانه از شرایط خواهرش که با اسید زیبایی افسانه ایش را ار دست داده، به دست اورده و حالا برای نگه داشتنش به هر خبر و کاری دست می زند اما انگار تهیه کننده چندان دید مثبتی به اوی ایرانی ندارد.

 


این دقیقا همان معضل خارج رفتن ما جوان ها و درگیری عده ای با اسید پاشیست. پریسا قربانی اسید پاشی دوست پسرش است، پریسایی که عاشق مد و زیبایی بود و اکنون چنگ می زند با دکتر برای عمل چشمش و بازگشتن حداقل بیناییش.
از طرفی ایماست که در وبلاگش تنها از پدر جانبازش می نویسد و زندگی کسانی که در آسایشگاه بستریند. سوال اصلی وبلاگ او این است: آیا داروهایی که برای کنترل کردن و آرام کردن بیماران در آسایشگاه استفاده می شود، روی نورون های مغزی آن ها نیز تاثیر دارد؟ ایما از طرفی اما درگیر مادرش است که بی وقفه اخبار گوش می کند و تمایل دارد ریما به جای او معلم شود. این هم دقیقا یکی از خواسته های اصلی والدین برای ماست شغلی دولتی با حقوقی ثابت. در این بین علاقه ریما چه می شود؟! چه اهمیتی دارد؟
اما در نهایت عشق اساطیری مادر دو پسر که این روزها شده خبر داغ وبلاگ ها از زبان کسی که خود را دختر او و عاشقش می داند.
همه این ها و چند شخصیت فرعی اما مهم دیگر با هم گره خورده اند تا در تاریکی معلق روزهای ما، زندگی و تصمیم هایمان را یادآور شوند. این کتاب به صورت شرح وبلاگ شخصیت ها پیش می رود که البته این یکی از نکات بسیار جذاب آن است.
زهرا عبدی نویسنده معاصریست که به خوبی می داند چطور و کجا قلم را به بازی بگیرد.