معرفی رمان عامه پسند اثر چارلز بوکفسکی‌.رمان مورد نظر برترین رمان بوکفسکی است.بوکفسکی تا به حال چند مرتبه تا آستانه مرگ رفته بود و در حین نوشتن این رمان درمیابد که سرطان خون گرفته است و نگاهی که در این رمان به مرگ دارد تحت تاثیر بیماری اش بود وی در این رمان هم مثل سایر آثارش به بدبختی و فقر در محله های فقیر نشین میپردازد.

رمان عامه پسند قصه زندگی یک کارگاه به اسم بلان است که شخص زیرکی نیست که اگر باهوش بود در این رمان جایگاهی نداشت.

در آغاز رمان بلان از شخصی دستور دارد که فردی به اسم سلین‌ را پیدا کند این شخص فوت کرده است اما شخص دستوردهنده اصرار به پیدا کردن سلین دارد.بلان باید موارد دیگری را هم بررسی کند برای مثال در پی پیدا کردن راز پرونده خیانت یک زن و شوهر است.بلان به زندگی امید ندارد،از انسانها متنفر است.

بلان اعتقاد دارد که همواره کسی هست که یک روز از زندگی ما را به کام ما تلخ کند و این احتمال هم وجود دارد که هدفش از بین بردن همه ی زندگی ما باشد.بلان انسان شگفت انگیزی است و گاهی خواب های عجیب و غریبی هم میبیند‌.

 

انسان های اطرافش وی را فردی میدانند که به جنون مبتلا است به این دلیل که در تابوت های مردگان در جستجوی آدم فضایی است که در جسد مرده ها پنهان شده اند! قسمت هایی از متن کتاب(سوال کردم که چگونه امکان دارد تا این اندازه بی احساس باشید؟جانی جواب داد خیلی ساده هستش ما به همین شکل پا به این دنیا گذاشتیم.

انگار همه غصه دنیا در وجودم است ولی نمیخواهم تلویزیون ببینم متوجه شدم که وقتی حال خوشی نداری این حروم زاده باعث میشه بدتر بشی.

قیافه های بی روح را میبینی که در رفت و آمد هستند و تمام هم نمیشوند! انسان های احمقی که از قضا معروف هم هستند.

من شخص باهوشی بودم گاهی اوقات دست هایم را میبینم و به ذهنم می آید که این دست ها میتوانستند پیانو بنوازند،و کارهای دیگری انجام دهند اما با آنها چه کرده ام؟جایی را خارانده ام،چک نوشته ام،بند کفشم را بسته ام،از دست ها و ذهنم به خوبی استفاده نکرده ام و فکر میکنم حرامشان کرده ام).