معرفی کتاب روزها و رویاها اثر پیام یزدانجو.

روزها و رویاها قصه درد ۲ انسان است انسانهایی که عشق به هم وصلشان میکند و سپس آنها را از هم جدا میکند روایت های جذابی که خواننده از آغاز کتاب شگفت زده میشود البته تشویش،استرس،و ناامیدی را هم تجربه میکند.

خواننده از آغاز رمان با شخصیت های کلیدی آشنا میشود آرش که خواننده و ترانه سرا است و نگاهش به زندگی و اطرافش منحصر به فرد است و از انسانهایی که اهل خودنمایی هستند بدش می آید و با انسانهایی رفت و آمد دارد که خاص هستند و به عشق هم نگاه متفاوتی دارد و از آغاز رمان مشخص است که این رمان با رمانهای عاشقانه کلیشه ای متفاوت است.

فردی که در برابر آرش قرار دارد نامش بیتا است که از همسرش جدا شده و یک فرزند دارد که اسمش هانا است.بیتا اوقاتش را با عکاسی و شعر گفتن میگذراند،کتاب هم میخواند و مانند آرش به آینده فکر نمیکند و به گذشته فکر میکند و چون اتفاقات بدی را در گذشته تجربه کرده است ذهنش درگیر است و آرش متوجه این موضوع شده است.

 

آرش و بیتا در مهمانی با یکدیگر آشنا میشوند و ادامه قصه اتفاق می افتد ولی دوستان این دو نفر هم در رمان حضور دارند که بعضی از آنها شخصیت کلیدی هستند و برخی نقش فرعی دارند.والدین آرش به دلیل اینکه در دوره انقلاب فعال سیاسی بودند زندانی میشوند و زمانی که انقلاب میشود ایران‌ را ترک میکنند و آرش را مادربزرگش بزرگ میکند و.....