معرفی کتاب زوربای یونانی اثر کازانتزکیس

این رمان کتابی است که قطعا در ذهن خواننده حک میشود.و نمیشود به شخصیت مهم کتاب که زوربا است علاقه نداشت و افرادی هم که از بعضی از رفتارهای زوربا انتقاد میکنند ولی باز هم به او علاقه دارند و روش زندگی زوربا را منطقی میدانند.کازانتزاکیس نویسنده،شاعر،خبرنگار بود و اهل یونان است.

این نویسنده به مشکلات انسانها اهمیت میداده و آنها را بررسی میکرده است.قصه این رمان از طرف یک نویسنده که جوان است تعریف میشود.که سی و پنج سال سن دارد و به دنبال واقعیت است.بین کتاب های بیشماری که مطالعه کرده در پی پیدا کردن معنی زندگی است و درباره نحوه زندگی بودا هم پژوهش میکند.

این فرد پیشنهاد رفیق خود را درباره نقل مکان به قفقاز نمیپذیرد و تصمیم میگیرد برای زمانی کوتاه روش زندگیش را تغییر دهد.وی در پی دریافت یک تجربه جدید است و قصد دارد در جزیره کرت زغال سنگ استخراج نماید.این جوان که نامش مشخص نیست وقتی که برای رفتن به کرت به بندر میرود با شخصی به اسم زوربا برخورد میکند.

قسمتی از متن کتاب(به محض اینکه نگاه ما با هم برخورد کرد مثل اینکه فهمیده بود که من کسی هستم که منتظرش بود بدون هیچ شکی دستش را جلو آورد و راه را باز کرد.با قدم های تند از بین میزها گذشت تا اینکه روبروی من ایستاد و گفت:قصد سفر داری؟کجا میروی؟قصد دارم به کرت بروم.برای چه سوال میکنی؟میشود من هم بیایم؟با دقت نظاره اش میکردم.صورتش فرو رفته بود،فکش قوی بود،استخوانهای چهره اش برجسته بود،موهایش مشکی و چشمهایش براق بود.

 

برای چه تو را بیاورم؟به چه دردم میخوری؟وی شانه اش را بالا داد و تنفر میگفت چرا مدام دنبال علت هستی یعنی بشر نمیتواند بدون اینکه بگوید چرا کاری انجام دهد؟نمیشود برای دلش کاری انجام دهد؟پس بگذار من هم با تو بیایم.برای مثال به عنوان آشپز.من سوپهای عالی درست میکنم که هیچ وقت نخورده ای(سوپ غذا نیس لامصبا😂).

در همین قسمت کتاب که خواندید تقریبا فهمیده اید که شخصیت زوربا یک شخصیت عادی نیست و با انسانهای عادی متفاوت است.باز هم در مورد شخصیت زوربا صحبت میکنیم ولی الان پاسخ زوربا به سوال نامت چیست را مطالعه کنید.الکسیس زوربا.

بعضی وقتها به دلیل اینکه قدم بلند است و سرم گنده است من را مورد تمسخر قرار میدهند و من را پاروی نانوایی خطاب میکنند.و هر فردی آزاد است هر طور که دوست دارد خطابم کند.به من وقت گذران هم میگویند زیرا گاهی اوقات تخمه فروشی میکردم.شته هم میگویند زیرا هر جا که میروم آنجا را نابود میکنم.اسم های دیگری هم دارم اما بعدا توضیح میدهم.

در ادامه کتاب میفهمیم که زوربا در شغل معدن هم تجربه دارد و توانایی مفید بودن دارد و جوان این تصمیم را میگیرد که به زوربا عنوان سرکارگر بدهد و با هم به کرت بروند.هنگامی که به کرت رفتند،زوربا هر کاری انجام میدهد.اول یک هتل میگیرد،و سپس منزلی جنب دریا میابد،غذا درست میکند،کارهای معدن را انجام میدهد،و برنامه های بزرگی دارد.و در این رفت و آمد کار مهمی که زوربا انجام میدهد این است که روی جوان کتابخوان تاثیر میگذارد.

 

 

معرفی کتاب زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس:
زوربای یونانی یکی از نوشته های نویسنده و شاعر یونانی، نیکوس کازانتزاکیس است که شهرت جهانی دارد.
زوربای یونانی داستان نویسنده و متفکر جوانی است که می خواهد مدتی به کرت سفر کند و در آن جا معدن زغال سنگی را دوباره راه اندازی کند. راوی داستان که خود اوست، اندیشمند ۳۵ ساله ایست که مدتی در بین کتاب های بسیارش در جستجوی معنا و مفهوم زندگیست. او قبل از سفرش، با پیرمرد ۶۵ ساله ای به نام آلکسیس زوربا ملاقات می کند که نقش بسزایی در دیدگاه او نسبت به زندگی ایفا می کند.
پیرمرد شخصیت متمایزی نسبت به عامه مردم دارد و شخصی است که کاملا در زمان حال زندگی می کند و از لحظات خود به خوبی لذت می برد.
به اصرار زوربا او نیز همراه جوان راهی کرت می شود تا برایش بعنوان آشپز کار کند. چندی نمی گذرد که زوربا مهارت خود را در کار معدن آشکار می کند و جوان به عنوان سرکارگر معدن او را استخدام می کند. زوربا که از طبیعتی آزاد و وارسته بهره می برد با هر آنچه که در برابر نشاط و شادمانی او قرار می گیرد، می جنگد. تا آن جا که برای انجام کار کوزه گری که مورد علاقه اوست، انگشت خود را که مواقعی مانع کار او می شد، قطع می کند.
دیدگاه زوربا نسبت به زندگی از داوری خاص او بهره می برد و نسبت به هر موضوعی نگرش خاص خود را دارد. او همانطور که خود در کتاب شرح می دهد تا سنین کودکی، فردی بی حال و بی عرضه ای بوده و در جوانی بسیار سر به هوا و بی خیال و تازه در چهل سالگی کم کم حس جوانی در او بیدار شده. او در مواجهه با هر چیزی گویی بار اول است که آن را می بیند و هر روز از دیدن آن ها مورد شعف بسیاری قرار می گیرد. نگرش زوربا به زندگی، از نظر منتقدین، گاه مثبت و قابل تامل و گاه منفی و باز تامل برانگیز است. همانگونه که هیچ انسانی مطلقا کامل و بی عیب نیست، نویسنده نیز تلاشی به عمل نیاورده که قهرمان داستانش را بی عیب جلوه دهد. نویسنده تنها سعی می کند تا خوانندگانِ غرق در تلاطم های زندگی و یا در بند ریشه های مذهبی و آن هایی که اسیر حرف های دیگران هستند را بیدار کند و تلنگری به آن ها بزند و از طرف زوربا پیام محرمانه ای به آن ها برساند که کمی هم از زندگی لذت ببر.

 

دانلود کتاب زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتزاکیس

خرید کتاب زوربای یونانی ایجا کلیک کنید