معرفی کتاب چرا آدم های خوب کارهای بد میکنند اثر دبی فورد.

بارها انسانهای اطرافمان را دیده ایم که کارهای ناشایست انجام میدهند.

مثل یک کارمند اداره که مدت های طولانی با شرافت کار کرده است اما در واپسین سال کاری دزدی میکند.زنی که همسری دلسوز برای شوهرش بوده اما در میانسالی مرتکب خیانت میشود‌.چرا با این که سعی میکنیم بی نقص زندگی کنیم اما قسمت هایی در وجودمان ما را به بیراهه میکشاند و در یک لحظه همه ی چیزهایی که برای ساختنش تلاش زیادی کرده ایم از دست میدهیم.

دبی فورد اعتقاد دارد که باید این موضوع را بفهمیم که بشر مجموعه ای از خوبی ها و بدی ها،روشنایی ها و تاریکی ها،است.یا ضعیف است یا در موضع قدرت قرار دارد.همه انسانها هر ویژگی پسندیده یا ناپسندیده ای را که بتوانید تصور کنید دارند.

هر رفتاری که در انسانها میبینید مانند دزدی،تجاوز کردن،مرتکب قتل شدن یا کمک به انسان های فقیر در وجود انسانها هست رفتار انسان در هر زمان در یکی از دو سمت قرار دارد.این وضعیت دوگانگی تا اخر عمر با بشر همراه است و اگر این موضوع را نپذیریم وجود خود را انکار کرده ایم.

 

برای فهمیدن این موضوع که هر قدر هم که انسان نیکوکاری باشیم میتوانیم بدترین کارها را انجام دهیم باید بسیار تلاش کنیم سست بودن از نظر روانی باعث میشود که خودمان را خوب تشخیص دهیم و بدیها را به دیگران نسبت دهیم.از مطالب مهمی که در این کتاب به آن اشاره شده است این موضوع است که چیزهایی که در بیرون از وجود ما است و باعث میشود قضاوت کنیم همان چیزهایی است که در خودمان سرکوب کرده ایم.نبردی که در درون ما است و باعث پرخاشگری ما میشود.

درون انسانها هر ویژگی که در انسانها تشخیص میدهیم وجود دارد اما شاید نتوانیم آنها را تشخیص دهیم.انسان شامل بدترین ویژگی های شخصیتی و برترین آنهاست که این امکان وجود دارد در هر زمان و مکانی خودشان را پدیدار کنند.

ولی چه چیزی در وجود ما است که این توانایی را دارد که در زمان کوتاهی همه چیز را نابود کند.در وجود هر انسان بخش هایی وجود دارد که از آنها بی خبر است بخشی که فقط خود آن فرد توانایی درکش را دارد.اما انسانها اغلب این بخش شناخته نشده را که نیمه تاریک وجود نامیده میشود انکار میکنند و این نیمه تاریک با انکار کردن قدرتمندتر میشود و زندگیمان را کنترل میکند.

محتوای اصلی کتاب این است که تا وقتی که تصمیم نگیرید با چیزهایی که نادیده گرفته اید روبرو شوید باید همیشه استرس آشکار شدن مسائلی را داشته باشید که پنهان کرده اید.مطلب مهمی که دبی فورد درباره آن صحبت میکند و برای رسیدن انسانها به هدف اصلی راهکارهایی ارائه میدهد.

این مطلب مهم این است که ما خودهای زیادی در وجودمان داریم و هیچ موردی وجود ندارد که مشاهده کنیم،درباره آنها قضاوت کنیم اما خودمان نباشیم.در وجود انسانها خصوصیاتی را که میشناسیم وجود دارد ولی ما از همه آنها آگاه نیستیم اما قطعا در وجود ما پنهان شده اند و خودشان را بالاخره نشان میدهند و درک این موضوع باعث میشود که متوجه بشویم به چه دلیل انسانهای خوب میتوانند کارهای بد انجام دهند و چرا به دشمن خودمان مبدل میشویم.