کتاب محمود و نگار که توسط عزیز نسین نوشته شده است.که انتشارات آن ققنوس می باشد.و با ترجمه ارسلان فصیحی انجام گرفته است. این مطلب رو که واسه‌ ی تو تعریف می‌کنم بنویس آقا روزنومه چی. بنویس تا همه ی عالم و آدم داستان ما رو بخونن و عبرت بگیرند. نام من محموده و نام اون نگار است.اسم قصه‌ مارو بذار محمود و نگار .بذار مردم بخونن و اشک بریزن و بخونن و زار بزنن بنویس.بلاهایی که سر لیلی و مجنون سر اصلی و کرم سر شیرین و فرهاد اومد پیش بلاهایی که سرِ ما اومده اصلش هیچی نیست. اصل ماجرا داستانِ ماست و داستانِ اونا سیری چنده بابا.آدمای دیگه از این دموکراسی به مال و اموال رسیدن و مملکتو صاحب شدن و انداختن پشت قباله‌شون و اون وقت ما نتونستیم یه زنو عقد کنیم.و سر و سامون بگیریم. حالا یه سیگار روشن کن و پُکی بزن و با حوصله گوش بده .خانواده ما از اشراف آقسو به حساب می‌آد و یه همسایه‌ای داریم اسمش حمزه افندیه. این حمزه افندی دختری دارد که نامش نگاره. الان مثل پرنده از دستم پریده و رفته تا اون‌جا که زبون تو دهنم بچرخه این نگارو واسه‌تون تعریف می‌کنم.یک نمونه داستان جدید از آقای عزیز نسین که منتخب شده به دست انتخاب مترجم است و جمع آوری شده . به دید من جمع آوری و انتخاب های بسیار خوبی بوده با ترجمه روان است. روی سختی و مشکلات خوبی دست گذاشته و به شکل جالبی آنها را پرورانده است .

برگرفته از بست بوکز