معرفی کتاب انتری که لوطیش مرده بود اثر صادق چوبک

چوبک جزو آن دسته از نویسنده ها بود که همیشه خواندن داستان هایش مرا شگفت زده می‌کرد.کسی که همیشه جلو تر از زمان خودش زندگی می‌کرد و می‌نوشت و متاسفانه تا حد زیادی داستان هایش در کشور خودش غریب مانده.
داستان انتری که لوطی اش مرده بود یک داستان جهانی است.داستانی که میتواند آینه تمامی از یکم نویسنده ایرانی باشد.
چوبک در محله فقیری بزرگ شده بود و همیشه ناراضی از وضع موجود و اسارت انسان و استعمار بود.
چیزی که در تمام داستان شاهدش هستیم،خشم،اسارت و توصیفاتی که برای ثبات ناتورالیسم بودن داستان است.
میتوان به صورت کلی گفت حیوانات و اقلیم موتیف داستانی چوبک است.در بسیاری از آثارش شاهد این هستیم‌.


آزادی انتر بعد از مردن لوطی به چه معناست؟
ایا نمیتوان گفت انسان همیشه اسیر چیزی هست که شاید از بند او رها شده؟
و اشاره کلی داستان به افسانه قدیمی و خرافه که انسان حیوانی تکامل یافته اس.
به طور کلی اگر بخواهم جمع بندی از این داستان ارائه بدهم،چوبک با تمام قدرت در داستان نشان داده که شناختش از حیوانات به اندازه ادم است.
و انسان همان حیوان ناطق است.
در بند اسارت،در پی آزادی،درگیر گذشته.
ناتورالیسم، مکتبی که با علم ماورا بیگانه‌ست و به نوعی آن را نهی می‌کند.
داستان را می‌توانم با همین توصیف کوتاه از این مکتب تشریح کنم‌.
در اصل ما شاهد شخصیت‌هایی واقعی هستیم، تخیل و علم متافیزیک در این داستان جایی ندارد؛ مانند 《انتر》 ، بوزینه‌ای که داستان حول محور شخصیتش می‌چرخد و چوبک به نوعی این او را معرفی می‌کند که انگار داستان از زبان خود حیوان بیان می‌شود.
تمام ویژگی‌هایی که در مکتب ناتورالیسم وجود دارد، ما در داستان مشاهده می‌کنیم. از جمله: توصیف دقیق جزئیات (مثل مردن لوطی جهان و اینکه چهره‌ای بی رنگ و چشم‌هایی کلاپیسه و وق‌زده‌ای داشت؛ با جملاتی کوتاه )
بیان مسائل طبیعی و مزاجی و انکار حالات روحی شخصیت‌ها و همچنین مسئله‌ی وراثت (تمام عکس‌العمل‌های انتر نشان‌دهنده‌ی مزاج طبیعی این حیوان بود، مانند حمله‌ی چوپان بهش و دفاعی که انتر از خودش کرد. یا وقتی متوجه شد لوطی مرده و قصد فرار داشت و می‌خواست خودش را از بند زنجیر آزاد کند.)
استفاده از کلمه‌ها و صحنه‌هایی که به نوعی تابو هستند (بر خلاف مکتب‌های دیگه که نویسنده‌ها مسائلی را که تابو هستند سانسور می‌کنند یا به راحتی از کنارشان‌ می‌گذرند، ناتورالیسم با جزئیات دقیقی به تشریح آن‌ها می‌پردازد. مثل جایی که انتر از انگولک‌ کردن خودش توسط آدم‌ها و یا بازی با حیوان‌های دیگر را به یاد می‌آورد)
عشق فقط یک نیاز جسمانی است ( برخلاف بسیاری از فیلسوفان که عشق را یک سعادت مفقود شده می‌پندارند، یا ارسطو که معتقد بوده عشق یک روح است در دو جسم، مکتب ناتورالیسم به جنبه‌های مادی و زمینی عشق توجه دارند و آن را یک نیاز جسمانی تلقی می‌کنند؛ به همین دلیل ما شاهد کیف شهوانی انتر مقابل لوطی مرده‌اش بودیم)
سرانجامی تلخ برای شخصیت‌ها (ناتورالیست‌‌ها معتقدند که انسان‌ها، حیوان‌ها و...محکوم‌اند به یک زندگی که در نهایت به درماندگی و ناامیدی و اسارت و پیری می‌رسد. پایان خوش در این آثار وجود ندارد چرا که تراژدیِ زندگی در نهایت با مرگ تمام می‌شود. ما مرگ قطعی لوطی، و حتی انتر و یا اسارتش را در انتهای داستان شاهد هستیم.)

من از خواندن داستان بسیار لذت‌ بردم و امیدوارم این مکتبی که از دوره‌ی مشروطه وارد ادبیات ایران شده، با قدرت بیشتری از قبل، به مسیر خودش ادامه بدهد.برای خرید کتاب انتری که لوطیش مرده بود اینجا کلیک نمایید.

 

ث،نصیری
پرنیان خجسته حال