ملک جمشید : طلسم آصف و حمام بلور

کتاب ملک جمشید : طلسم آصف و طلسم حمام بلور اثر محمد علی نقیب الممالک

القصه دختر پریزاد رفت و از قصر شراب آورد و چند جام به دست او داد تا نوش جان کرد و دماغش تر گردید و در کنار آن دریاچه نشست و روی خود را به جانب دختر کرد و گفت:
ای نازنین حالا بگو بدان کیستی؟ و چه نام داری؟ و چگونه گرفتار دیو شدی ؟
دختر گفت : ای جوان بدان و آگاه باش که نام من جهان آرای پری است و دختر شهبال شاه پری هستم و افغان دیو مرا دید و عاشق جمالمم شد و پیش پدرم آمد و مرا خواستگاری کرد.
پدرم او را دشنام داد و بیرون کرد.
مدتی در کمین من بود تا دو سال قبل مرا از بام قصر ربود و آورد میان این طلسم زندانی کرد و روزی یکمرتبه می آمد و گ
ریه می کرد و وصل مرا می طلبید.
من می گفتم اگر به من دست درازی کنی خودم را می کشم.
دیو همه روزه مرا آزار می کرد تا راضی شوم. الحمدالله تو امدی و او را کشتی و مرا نجات دادی
شاهزاده گفت ای نازنین حالا چه خیال داری؟
دختر گفت : ای جوان اگر مرا مرخص کنی بروم پدر و مادرم را ببینم خیلی خوب است.
اگر هم مرخص نکنی نمی روم و تا زنده ام کنیز تو هستم و اختیارم به دست شماست.
شاهزاده گفت ای نازنین اگر میل داری مرخصی برو پیش پدر و مادرت که چشم براه تو هستند شاید از دعای تو خداوند وسیله ای سازد و مراهم به پدر و مادرم برساند که مدتی است چشم براه م هستندو
انچه که در فوق خواندید نمونه ای از متن و نثر بسیار زیبا کتاب ملک جشمید بود که از باب دوم کتاب برای نمونه آوردم. این رمان عاشقانه در هفت باب و در دویست و هفتاد و یک صفحه است

خرید کتاب ملک جمشید : طلسم آصف و طلسم حمام بلور اثر محمدعلی نقیب الممالک‌ چاپ انتشارات ققنوس سال هزار سیصد هشتاد و چهار