قسمت نخست كتاب هرمنوتیک کتاب و سنت « پيش فهم ها، علائق، انتظارات مفسران وحى » نام دارد و بخش دوم به « نقد، اصلاح و بازسازى انديشه دينى » مىپردازد. البته عمده مضامين و مطالب آن، قبلا تحت عناوين مختلف در مجلات به چاپ رسيده بود. موضوع كتاب اين است كه مفسران وحى اسلامى هميشه بر اساس پيش فهم ها، علائق و انتظارات خود از كتاب و نتبه تفسير آن پرداختهاند. بدين جهت كتاب حاضر، هرمنوتيك، كتاب و سنت ناميده شده است». نويسنده تلاش مىكند تا نشان دهد كه تفسير و اجتهاد عالمان دين اسلام نيز مشمول اصل كلى دانش هرمنوتيك يعنى استناد تفسير و فهم متون بر پيش فهم ها و علائق و انتظارات مفسر بوده است و استثنايى در كار نيست. در عين حال در مقام تجويز، اين كتاب عالمان دين را بدين نكته دعوت مىكند كه تنقيح تمام عيار پيش فهم ها در هر عصر شرط اساسى و اصلى هرگونه تفسير و افتاء صحيح دينى است و تكامل دانش دين بدون اين بازنگرى ميسر نيست. برون شدن جهان اسلام از مشكلات نظرى و عملى كه تمدن پيچيده امروز براى آن بوجود آورده، تنها با اين بصيرت و توجه ممكن مىشود». مهمترين نقطه قوت كتاب اين است كه طرحى نو نسبتبه كاربرد هرمنوتيك در علوم اسلامى در مىاندازد. هرمنوتيك يا علم تفسير متن سابقهاى طولانى دارد، ولى از آنجا كه تحولات علمى و تكنولوژيك هميشه چندين دهه آن هم به شكل ناقص به كشور ما مىرسد; اين مبحث نيز بسيار ديرتر از آنچه شايسته بود وارد حوزه انديشه اسلامى شد. حتى مىتوان گفت جهان عرب در اخذ پيشرفتهاى مربوط به علوم انسانى از ما جلوتر بودهاند. به هرحال موضوع اين كتاب و استفاده از هرمنوتيك در متون اسلامى را بايد به فال نيك گرفت. چاپ اين كتاب براى جمعى از محققين، انگيزه كوششى دو چندان را در اين زمينه بوجود آورد. كوشش اصلى نويسنده كتاب نشان دادن ارتباط تفسير از متن با پيش فهم ها و انتظارات است و در اين زمينه با تكثير امثله توانسته است ادعاى خود را اثبات نمايد. در اين راستا وى از ابن رشد و غزالى تا علامه طباطبايى شاهد مىآورد. خواننده با توجه به اين نكات، فاصله موجود بين متن و تفسير متن را درمىيابد. آنچه علماى اسلامى از متون دينى مىفهمند، فهم ايشان بر اساس پيش فهم ها و انتظاراتشان است،و به هيچ وجه كاملا منطبق بر متون دينى نيستند. وجود اختلاف برداشتها نشانه و دليل فاصله ميان متن و تفسير آن مىباشد. انديشه دينى قابل نقد است، در حالى كه متون مقدس اسلامى از ديدگاه ما قابل نقد نمى باشند. نقد انديشه دينى گاه از بيرون است و گاه از درون.