در کتاب هرمنوتیک عکس به مثابه متن خوانشِ عکس ، به عنوان متنی دارای رمزگانِ بصریِ منحصر بهفرد ، در بین سایرِ متنهای هنریِ تصویری ، همواره مسئلهی نشانهشناسان و نیز مفسران بوده است. تأویلگرِ امروزین عکس ، چونان فردی رشد یافته در بسترِ هرمنوتیک جدید ، که با تفسیرِ مخاطبمحور و جایگاهِ آن در بینِ آراءِ مختلف تفسیری ، آشناییِ کامل دارد ، پایهی تأویل خود را از عکس ، حضورِ خویش در برابرِ آن دانسته ، و بر اساسِ آنچه که در هرمنوتیکِ فلسفی بدان ، زمینه ، پیش فرض ، و پیشفهمِ تأویلگرِ متن ، خطاب میکنند ، به واکاوی بنیانِ بصریِ عکس میپردازد. در این بین ، عکسهای اختصاصی و به خصوص خانوادگی- نقشی ویژه در شناخت و پیشبردِ چنین تفسیری ایفا می کنند. چگونگیِ تأثیر این عکسها ، در روندِ برخورد با عکس ، به مثابه تأویل آن در نهانی ترین وجهی که مخاطب در برابر فهمِ عکس، بدان دچار است ، دغدغهی نشانهشناسان و متألهینی انگشتشمار ، در قرنِ گذشته بوده است. رولان بارت در آخرین کتابِ خود ، اتاقروشن ، دربارهی تأویل خصوصیِ عکسهای اختصاصی ، بهخوانشی از عکس اشاره دارد که بسیار به جنبهی ناخودآگاه و درونیِ مخاطب در برابرِ آن تأکید میگذارد. در این بین ، تجزیه و تحلیلِ عنصرِ عاطفه و شهود ، در کیفیتِ بافتِ متنِ تفسیری ، بسیار اهمیت مییابد. خوانشِ عکسهای اختصاصیِ مخاطب ، نیاز به حضور و واکاویِ وجودِ او در لحظه ی برخورد با عکس اکنونش خواهدداشت. پس ، چنین تأویلی از عکس ، پیوندی پیچیده و سترگ با آراءِ فیلسوفانِ هرمنوتیکِ مدرن ، و به ویژه ، نظریاتِ فلسفیِ مارتین هایدگر ، و هانس گئورگ گادامر خواهدیافت. دستیابی به فهمی در خوانشِ عکس ، به مثابه متنی هرمنوتیکی ، در راستای نظریاتِ این دو فیلسوفِ شهیر و برپایهی متنِ شفافِ اتاق روشن ، دغدغه ی کتابِ پیشِرو است برای حصولِ بنیانِ نظریهای جامعتر دربارهی تأویل عکس ...