در کتاب بحران جهانی و نقدی گفتوگو کردن تمدنها نظریهای است در روابط بینالملل. این نظریه در فرم کنونی اولینبار به دست محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران، مطرح شد. او در اصل ایده�" گفتوگو میان تمدنها را به عنوان واکنشی به نظریه�" جنگ تمدنهای ساموئل هانتینگتون مطرح ساخت. عبارت گفتگوی تمدنها بعد از اینکه در سپتامبر ۱۹۹۸ سازمان ملل متحد در بیانیهای سال ۲۰۰۱ را «سال گفتگوی تمدنها» نام نهاد مشهور شد. پس از آن در بهمن ۱۳۷۷ دولت ایران مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها را برای هماهنگی فعالیتهای مربوط به گفتگوی تمدنها تأسیس کرد... ...هیچ قومی بدون اندیشه اخلاق به تمدن نرسیده و هیچ تمدنی بدون سخت کوشی و قناعت و اخلاق پایدار است. اندیشه همچون باران رحمت غبار از رخ فرهنگ و تمدن می زاید و حقیقت هستی را صیقل می دهد تمدنها همواره نیازمند بازبینی و باز آفرینی جهت و مقصد خود هستند واین میسر نیست مگر با مبادله اندیشه و تجربه میان فرهنگها و تمدن های گوناگون . فرهنگ و تمدن غرب که هم دین و هم حکمت اخلاقیش وامدار است با پیوند خلاقیت علمی شگرف در قرون اخیر از بستر تاریخی و مبدا محرکه خود جدا مانده است . شرق نیز که زمانی سلسله گردان اندیشه و حکمت بود دیر زمانی به خواب گران رفت . اکنون طبل بیداری شرق نواخته شده است . در سوگ زمان از دست رفته نباید گریست باید از گذشته پند گرفت و آینده را دوباره ترسیم کرد . اندیشه ها را باید میدان داد و تفسیر مجددی از معنای زندگی با همه ارزشها و آرمانها یش ارائه داد فرهنگ و تمدن را مطابق شان و مرتبه دنیای امروز باید بازسازی ومبادله کرد قرن ۲۱ و آغاز هزاره سوم میلادی فرصتی گران مایه برای باز اندیشی در فلسفه حیات و معنای زندگی در دوران فرامدرن است.