کتاب سندیکالیسم در ایران : مبارزات و شرایط کار و زندگی زحمتکشان از انقلاب مشروطیت تا شهریور 1320 اثر فرهنگ قاسمی
کتاب «سندیکالیسم در ایران: مبارزات و شرایط کار و زندگی زحمتکشان از انقلاب مشروطیت تا شهریور ۱۳۲۰» اثر فرهنگ قاسمی اثری است عمیق، جامع و مستند درباره یکی از حساسترین و کمتر بررسیشدهترین دورههای تاریخ اجتماعی ایران. این اثر با دقتی تحلیلی و پژوهشی، به واکاوی سیر تکوین و تحولات جنبش کارگری و سندیکالیستی در ایران از آغاز جنبش مشروطهخواهی تا پایان دوره رضاشاه میپردازد. فرهنگ قاسمی، پژوهشگر و نویسندهای که سالها در عرصه تحلیل سیاسی و تاریخی فعالیت داشته، در این کتاب کوشیده است تا با اتکا به منابع تاریخی، گزارشهای مطبوعاتی، اسناد آرشیوی، و نیز تحلیل شرایط اجتماعی و اقتصادی، چهرهای روشن از وضعیت زحمتکشان و تلاشهای آنان برای دستیابی به حقوق صنفی و انسانی خود ارائه کند.
در بخشهای آغازین کتاب، قاسمی بستر تاریخی و اجتماعی دوران پیشامشروطه و مشروطه را مورد بررسی قرار میدهد. او به درستی تأکید میکند که انقلاب مشروطیت نه تنها جنبشی سیاسی برای محدود کردن قدرت شاه و استقرار حکومت قانون بود، بلکه در لایههای زیرین خود حامل خواستهها و مطالبات عدالتجویانه قشرهای فرودست جامعه نیز بود. بهویژه کارگران، صنعتگران، پیشهوران و مزدبگیرانی که در پی بروز تحولات اقتصادی ناشی از نفوذ سرمایهداری تجاری و افزایش وابستگی ایران به اقتصاد جهانی، با مشکلاتی چون فقر، بیثباتی شغلی و استثمار مواجه بودند. قاسمی با رویکردی ریشهای، نشان میدهد که چگونه شکلگیری نخستین نهادهای کارگری و صنفی از دل نیازهای معیشتی و سیاسی این گروهها پدید آمد و چگونه این نهادها در چارچوب شرایط سیاسی بسته، یا سرکوب شدند یا به حاشیه رانده شدند.
یکی از بخشهای مهم و تحسینبرانگیز کتاب، بررسی دقیق سازمانیابی کارگران و شکلگیری نخستین سندیکاها و اتحادیههای کارگری است. فرهنگ قاسمی با ذکر نام اتحادیهها، محل شکلگیری، پیشگامان هر حرکت و مطالبات اصلی آنان، تصویری زنده و مستند از فضای پرتنش کارگری ارائه میدهد. او روند رشد آگاهی طبقاتی در میان کارگران ایرانی را به خوبی تحلیل میکند و نشان میدهد که برخلاف تصور رایج، این رشد نه صرفاً تحت تأثیر آموزههای وارداتی، بلکه به واسطه تجربه مستقیم استثمار و نابرابری شکل گرفت. در این بخش، قاسمی به نقش مهاجران قفقازی، انقلاب روسیه، و تعاملات ایران با کشورهای همسایه در انتقال اندیشههای سوسیالیستی و سندیکالیستی نیز اشاره میکند و تأثیر آنها بر فضای سیاسی و صنفی ایران را بررسی مینماید.
فرهنگ قاسمی در ادامه، به بررسی وضعیت کار و زندگی زحمتکشان در دوره رضاشاه میپردازد؛ دورانی که از یک سو شاهد برخی اصلاحات مدرنگرایانه همچون تأسیس کارخانهها، راهآهن و نظام آموزشی نوین است، اما از سوی دیگر با تمرکز قدرت مطلقه و سرکوب شدید نهادهای مستقل کارگری همراه است. نویسنده با بیانی روشن و مستدل توضیح میدهد که چگونه رضاشاه با ایجاد نهادهای فرمایشی مانند «کانون کارگران» و تصویب قوانین کار سطحی و کنترلشده، تلاش کرد تا حرکتهای مستقل کارگری را مهار کرده و آنها را در خدمت نظام سلطنتی قرار دهد. او نشان میدهد که چگونه اعتصابات، اعتراضها و حتی انجمنهای فرهنگی کارگران سرکوب شدند و بسیاری از فعالان کارگری به زندان افتادند یا از فعالیت بازماندند. از دیدگاه قاسمی، این دوره شاهد نوعی «سازمانیابی از بالا» و حذف تدریجی نیروهای مردمی و مستقل از صحنه سیاست و اجتماع است.
یکی دیگر از ویژگیهای بارز کتاب، بررسی دقیق رابطه جنبشهای کارگری با تحولات بینالمللی است. فرهنگ قاسمی به خوبی نشان میدهد که کارگران ایرانی نه در خلأ، بلکه در بستری متأثر از جنبشهای جهانی، از جمله انقلاب بلشویکی، جنبشهای سوسیالیستی اروپایی، و حتی جنبشهای ضداستعماری آسیا فعالیت میکردند. او ضمن بررسی روند تأسیس احزاب چپگرا همچون حزب کمونیست ایران و فعالیتهای اتحادیههای کارگری در خارج از کشور (بهویژه در منطقه قفقاز و شوروی)، نشان میدهد که چگونه این جریانها بر اندیشه و عمل کارگران ایرانی تأثیر گذاشتند و در عین حال تحت تأثیر محدودیتها و ساختارهای سیاسی داخلی ایران قرار گرفتند. قاسمی در این بخش، مرز مشخصی میان نفوذ ایدئولوژیک و واقعیتهای عینی جامعه کارگری ایران ترسیم میکند و تلاش دارد از سادهسازیهای رایج در روایت تاریخ مبارزات کارگری پرهیز کند.
در پایان کتاب، فرهنگ قاسمی به جمعبندی شرایط عمومی زحمتکشان در ایران پیش از شهریور ۱۳۲۰ میپردازد. او معتقد است که با سقوط رضاشاه و آغاز دوره جدیدی از بازشدن فضای سیاسی، فرصتی دوباره برای تجدید حیات جنبشهای کارگری و سندیکایی پدید آمد، اما میراث سرکوبها و محدودیتهای دوران قبل، همچنان بر پیکره این جنبشها سنگینی میکرد. نویسنده به درستی تأکید میکند که تاریخ جنبشهای کارگری ایران سرشار از تلاش، فداکاری، و مبارزه برای عدالت و برابری است، اما همواره با موانعی چون استبداد سیاسی، فقدان آزادیهای مدنی، ضعف نهادهای دموکراتیک و سلطه نیروهای سرکوبگر مواجه بوده است.
کتاب «سندیکالیسم در ایران» از نظر سبکی نیز قابل توجه است. نثر کتاب علمی، روان و مستند است و در عین حال از پیچیدگیهای خشک آکادمیک به دور مانده است. قاسمی کوشیده است تا هم برای مخاطب عام علاقهمند به تاریخ اجتماعی و هم برای پژوهشگران دانشگاهی، اثری قابل استفاده و آموزنده ارائه دهد. بهرهگیری از اسناد آرشیوی، روزنامهها، خاطرات و متون تحلیلی به کتاب غنای خاصی بخشیده و آن را به یکی از منابع قابل اتکای پژوهش در حوزه تاریخ کارگری ایران بدل کرده است.
در مجموع، کتاب «سندیکالیسم در ایران» نه تنها روایتی تاریخی از یک دوره خاص، بلکه تحلیلی عمیق از ماهیت قدرت، مقاومت، و تلاشهای جمعی زحمتکشان برای رهایی از بندهای فقر و بیعدالتی است. فرهنگ قاسمی در این اثر، تصویری روشن از چرایی ضعف نهادهای کارگری در ایران و موانع ساختاری بر سر راه آنها ترسیم میکند؛ تصویری که برای درک تحولات امروز جامعه کارگری ایران نیز بینهایت آموزنده و ضروری است. این کتاب بیتردید جایگاه مهمی در ادبیات پژوهشی و تاریخی ایران دارد و مطالعهاش برای هر علاقهمند به تاریخ اجتماعی و سیاسی کشور توصیه میشود.