کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران اثر جواد طباطبایی
کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران یکی از مهمترین آثار جواد طباطبایی در حوزه تاریخ اندیشه سیاسی ایران است. این کتاب به بررسی روند شکلگیری، شکوفایی و افول تفکر سیاسی در تاریخ ایران میپردازد. طباطبایی در این اثر، زوال اندیشه سیاسی را به عنوان یک مسأله اساسی در تاریخ فکری ایران مطرح میکند و ریشههای آن را تحلیل میکند.
وی معتقد است که در دورههایی از تاریخ ایران، اندیشه سیاسی توانسته است جایگاهی قوی پیدا کند، اما به تدریج به دلیل شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، دچار رکود و افول شده است. یکی از مهمترین دلایل این زوال، غلبه استبداد شرقی بر ساختارهای حکومتی ایران بوده که مانع از شکلگیری یک سنت فکری مستقل در حوزه سیاست شده است.
طباطبایی در این کتاب به تحلیل تطبیقی اندیشه سیاسی در ایران و غرب میپردازد. او نشان میدهد که برخلاف غرب، در ایران سنت فکری مدون و پویایی در حوزه سیاست شکل نگرفت و این امر به ضعف نظریهپردازی سیاسی در ایران انجامید. در حالی که در غرب، فلسفه سیاسی از یونان تا دوران مدرن پیوسته در حال رشد و تحول بوده، در ایران به دلیل بحرانهای سیاسی، تهاجمات خارجی و سلطه فقه بر تفکر، اندیشه سیاسی به محاق رفت.
او همچنین تأکید میکند که از دوره صفویه به بعد، اندیشه سیاسی در ایران جای خود را به نوعی تفکر کلامی و فقهی داد که توانایی تولید نظریات سیاسی کارآمد برای اداره جامعه را نداشت. از دیدگاه طباطبایی، یکی از نتایج این وضعیت، عدم شکلگیری دولت مدرن در ایران تا دوره معاصر بوده است.
در این کتاب، نویسنده به بررسی آثار اندیشمندان ایرانی، از فارابی و ابنخلدون گرفته تا متفکران دوره قاجار و مشروطه میپردازد و نشان میدهد که چگونه اندیشه سیاسی در ایران ابتدا تحت تأثیر فلسفه یونانی رشد کرد اما بعدها در مسیر زوال قرار گرفت.
طباطبایی معتقد است که یکی از راههای برونرفت از این وضعیت، بازخوانی سنت فکری ایران و درک عمیق از شرایطی است که به زوال اندیشه سیاسی منجر شده است. او پیشنهاد میدهد که با مطالعه تطبیقی و نقادانه سنت ایرانی و اندیشه سیاسی مدرن، میتوان زمینهای برای احیای تفکر سیاسی در ایران فراهم کرد.
این کتاب یکی از آثار کلیدی در حوزه تاریخ اندیشه سیاسی ایران محسوب میشود و خواندن آن برای کسانی که به فلسفه سیاست، تاریخ تفکر و مسائل توسعه در ایران علاقهمندند، ضروری است.