پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

اسرار معراج پیامبر اسلام

موجود
500,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب ادیان

اسرار معراج پیامبر اسلام نوشته علی قرنی گلپایگانی
توضیحات

در کتاب سفینة البحار از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: اگر کسی که سه چیز در زندگی را انکار نماید از شیعیان مانیست: معراج پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و سؤال در قبر و شفاعت... حضرت رضا علیه السلام فرمودند کسی که ایمان به معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیاورد انکار رسالتو پیغمبری او را نموده. در سفینة البحار از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند:برده شد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به سوی آسمانها یکصد و بیست مرتبه و نبود در هر مرتبه مگر اینکه به او وصیت می کرد خدا درباره ی دوستی علی علیه السلام و ائمه ی هدی علیهم السلام زیادتر از آنچه سفارش درباره فرائض می نمود. و از اکثر اخبار استفاده می شود معراج آن حضرت پنج سال قبل از هجرت در شب هفدهم رمضان یا شب بیست و هفتم رجب در مکه معظمه در خانه ی ام هانی خواهر امیر المؤنین علی علیه السلام یا در شعب ابی طالب بوده. و در شبی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را به معراج بردند خبر به گوش حضرت ابوطالب علیه السلام رسید که محمد (صل الله علیه و آله و سلم) پیدا نیست.حضرت ابوطالب به فوریت بنی هاشم را به گرد خویش جمع کرد و دستور داد تا اینکه همه مسلح گردیدند و فرمود به خدا قسم اگر تا صبح او را پیدا ننمایم احدی از دشمنان او را در مکه زنده نخواهم گذاشت، و تا صبح در اطراف مکه معظمه گردش کردند و خبری از او به دست نیاوردند حضرت ابوطالب از این جهت بسیار پریشان بود تا پیش از طلوع آفتاب به او خبر دادند که محمد( صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه ام هانی خواهر علی علیه السلام می باشد. به فوریت خود را به او رسانید و او را در بغل گرفت و صورت او را بوسید و از غیبت او استفسار نمود حضرت فرمود جبرئیل امین به امر حضرت رب العزة مرا به آسمانها برد. پس حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم به اتفاق حضرت ابوطالب و سایر بنی هاشم به مسجد الحرام تشریف بردند و در حضور جمعی زیاد داستان معراج خودرا شرح دادند. بعضی از مشرکین اورا تکذیب نمودند و گفتند هرگز ممکن نیست در یک شب کسی این همه قضایا را مشاهده نمایدو برای امتحان، بعضی ،خصوصیات مسجد الاقصی را می پرسیدند و با این همه که میدانستند ان حضرت هنوز مسجد را ندیده ان جناب به نحوی نشانی ها و خصوصیات ان را بیان می فرمودند که انهایی که اک مسجد را دیده بودند همه تصدیق می کردند که اخبار ان حضرت از مسجد الاقصی مطابق با واقع و حقیقت است و یک ذره کم و زیاد نیست و همه متحیر می ماندند که چطور ممکن است کسی در یک شب از مکه برود مسجد الاقصی را زیارت کند و مراجعت نماید. ونیز حضیرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم فرمودند در موقع مراجعت در فلان مکان نزدیک به مکه معظمه به قافله ی ابوسفیان برخوردم که از شام مراجعت می نمودند و یک شتری از آنها گم شده بود و انها در جست و جوی ان شتر بودند و در جلو قافله یآنها شتر سرخ مویی بود من چون از(آن) گذشتم شتر رم کرد و بار خو را انداخت و قافله ی ابوسفیان امروز قبل از ظهر وارد مکه می شود. اهل مکه این خبر را شنیدند گفتند ما به استقبال قافله از مکه ارج می شویم تا صدق و کذب خبر محمد را معلوم نماى�"یم و چون به قافله رسیدند دیدند شتر سرخ مویی در جلو قافله می باشد، از اهل قافله پرسیدند آیا شما امشب شتر گم کرده بودید، گفتند آری موقعی که در پی او می گردیدیم ناگاه صدای مهیبی به گوش ما رسید که شتران رم کردند و بار شتر سرخ مو به روی زمین افتاد و ما متوجه نگشتیم که آن صدا چیست و با اینکه تمام آنچه را پیغمبر خبر داده بود مطابق با واقع دیدند معذالک اهل مکه به آن حضرت ایمان نیاوردند!!! و چون اول صبح علی علیه السلام شرفیاب حضور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم گردید عرضه داشت یا رسول الله اگر اجازه دهید از آنچه امشب در آسمانها سیر نموده اید شمارا خبر دهم. حضرت رسول صلی الله علیه و اله و سلم فرمودند یا علی می دانم که تو مطلعی به آنچه امشب در آسمانها مشاهده کرده ام و به هرجا قدم گذاشته ام تو ناظر احوال من بودی زیرا در مقام قرب حق که خدا خواست با من سخن گوید به مثل کلام تو ایجاد سخن می فرمود و اول سخنی که به من فرمود سفارش ولایت توبود و به هیچ واجب و مستحبی به قدر ولایت و دوستی و دوستی تو توصیه نکرد و به من فرمودنظر به طرف زمین کن، چون توجه به زمین کردم تمام در های آسمان را گشاده دیدم و دیدم تو به من نظر می کنی و حضرت احدیت به من فرمود من علی را وصی و وزیر و خلیفه تو قرار دادم و چون مراجعت به زمین نمودی اورا در نزد مردم به این مقام معرفی نما و به هیچ ملکی برنخوردم مگر آنکه از من تقاضا کرد که سلام او را به تو برسانم و مرا به خلافت و وصایت تو تهنیت و مبارک باد گفتند و همه اظهار سرور می کردند به انکه خداوند تو را خلیفه من قرار داده و دیدم حمله (جمله) عرش به طرف زمین نظر دارند از جبرى�"یل سبب آن را پرسیدم فرمودند آنها به صورت علی علیه السلام نگاه می کنند...

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.