در کتاب اسلام آیین زندگی مقصود این نبوده است که علل و انگیزههای جهاد اسلامی را بطور کامل بررسی کنیم بلکه میخواهیم سیمای اسلام را در میدان نبرد مورد توجه قرار داده و چهره این آئین زندگی را که برای بشریت«صلح»و«سلام»بارمغان آورده بطور اجمال در صحنه کار زار نیز ببینیم و سماحت و مدارای شگفتانگیز اسلام را در میدان جنگ از نظر بگذرانیم. بدوا ضروری است سه نکته اساسی زیر را مورد توجه قرار دهیم: ۱-مکتبها و ایدئو لوژیهائی که بطور کلی جنگ را نفی میکنند در عالم خیال و آرزو بسر میبرند،ایدئولوژی صحیح آنست که موارد هریک از صلح و جنگ را آنطور که صلاح بشریت و موجب سعادت است دقیقا مشخص سازد. بدیهی است که هر مکتب حق و ایدئولوژی تازهای که منادی حق و عدالت باشد و بخواهد اصالت و اثر علمی داشته باشد خواه و ناخواه بمخالفت و معارضه عده ای که بنا حق مقامات و مزایائی برای خود احراز نموده و ملتها را در بندگی و استثمار خود درآوردهاند بر میخورد و بناچار باید خود را برای ستیز و نبرد با این قبیل افراد که سر جنگ و ستیز با آئین حق دارند آماده کند. ۲-بهمین دلیل اسلام آئین زندگی و مکتب حق و منادی عدالت در میدان نبرد چهره نشان داده و پیروان خود را امر به جهاد و مبارزه نموده است ولی باید دانست که هیچگاه جنگ هدف اصلی نبوده بلکه در ایدئولوژی هدایت شده اسلامی صلح و دوستی،مدارا و مسالمت اصل و هدف بحساب آمده و جنگ تنها در موارد استثنائی برای حفظ موجودیت خود و در نتیجه صیانت صلح و سعادت بشری از گزند عوامل مختلف و معاند آنهم با حدود و شرائطی مخصوص و صد در صد انسانی که بدانها اشاره خواهیم کرد لازم و ضروری شمرده شده است. ۳-همانطور که در بحثهای گذشته گفتیم باب تساهل و مسالمت و همزیستی در اسلام بقدری وسیع است که آنرا در هیچ یک از شرایع و مکتبهای اجتماعی نمیتوان سراغ گرفت...