امکان دارد كسي بگويد: امامت بحثي تاريخي و بيفايده است. امام هر كه و صفاتش هر چه بوده مربوط به زمان گذشته است، طرح آن در اين زمان نه تنها سودمند نيست بلكه زيانبار نيز هست، زيرا اختلافات قديمي شيعه و سني را تجديد ميكند و به وحدت امت كه در اين زمان شديدا بدان نياز داريم لطمه ميزند. آيا بهتر نيست فعلا اين قبيل مسائل را كنار بگذاريم و به مسائل ضروريتر بپردازيم؟ امامت، يكى از آموزههاى بنيادين اسلامى است كه شيعه آن را با جديت، دنبال كرده و مىكند، زيرا در همه عقايد ديگر و نيز در كيفيت اداره زندگى فردى و اجتماعى، تأثير فراوان دارد. در اين باره، دو نوع بحث وجود دارد: يكى مسائل كلى امامت و ديگرى تعيين مصاديق امامان بر حق و ادله اثبات امامت آنان. اثر حاضر فقط مسائل كلى امامت را در اين فصلها بررسى كرده است: ضرورت وجود امام، شرايط و صفات امام، كيفيت انتخاب امام و مسائلى از اين دست.