نوشتار تخت فولاد با شرح دادن كوتاهي از زندگاني آيت الله سيد محمدباقر درچه اي شروع شده همچنين استادان، شاگردان، تاليفات و خصوصيات اخلاقي ايشان معرفي شده است . در ادامه حكايت هايي درباره سيد محمدباقر درچه اي گرد آمده و ديدگاه وي در باب موضوعاتي چون شفاعت، معجزه، توحيد، عقل تشريح مي شود. نقطه برجسته در زندگي اين مجتهد و مدرس بزرگ آن است وي عالمي مهذب و دانشمندي معتدل و در معتقدات شيعي خود به دور از افراط و تفريط بوده و از اين جهت، امتياز قابل ملاحظهاي بر بسياري از عالمان و روحانيان ديگر اين دوره دارد. این نکته دقیقا همان چیزی است که ما در این مقال به آن نیازمندیم. این گرایش مرحوم درچهای در برخی از شاگردان وی وضوح بیشتری داشت که از آن جمله آیت الله مرحوم حاج آقا رحيم ارباب از اساتید و علمای زبده اصفهان بود که تا پايان عمر اصفهان مشغول به تدريس بود و به رغم جايگاه علمياش در ميان علماي اين شهر هيچگاه عمامه بر سر نگذاشت تحت تأثير مرحوم درچهاي بود. آقای درچهای به طور آشکاری در بحث امامت، دایره اعتقاد به ولایت را محدود نگاه می داشت. مرحوم درچهاي ميکوشيد تا اهميت توحيد را به همگان گوشزد کند و هرگاه ميخواست درباره اهميت موقعيت ائمه(ع) سخن بگويد ابتدا از توحيد سخن ميگفت. آقا حسن مدرس از شاگردان وي که عمري طولاني کرد و تا اين اواخر زنده بود ميگويد، از استاد درباره مقام اهل بيت پرسيدم. ايشان فرمودند، شب قدر در این باره در منبر مطالبی خواهد گفت. آن شب ابتدا درباره توحید به تفصیل سخن گفت و از آنجا بود که سخن را به مقام و عظمت ائمه اطهار(ع) رساند...